مسافری ازبکستانی چند روزی در ایران بود. میگفت هرکجا که گفتم از ازبکستان آمدهام طرف مقابل به سرعت گفت: پس ایرانی هستی، شما هم زمانی جزء ایران بودید.
زمانی که ازبکستان جزء ایران بوده باشد، وجود ندارد. بلکه روزگاری ازبکستان، آذربایجان، افغانستان، ایران و غیره همگی جزء قلمرو حکومتهایی مانند ساسانی، عباسی، سلجوقی، مغول و صفوی بودند و این هرگز به معنی آن نیست که یکی از سرزمینها جزی از دیگری بوده باشد. حتی در مواردی که مرکز آن حکومتها مثلا شهر هرات بوده، باز این مرکزیت بدان معنی نیست که بگوییم عراق جزی از افغانستان بوده است. آن حکومتها برخواسته از ایلهای قدرتمندی بودند که به زور تدبیر و شمشیر بر کل این منطقه سیطره یافتند و همه ممالک جزی از قلمرو آنها محسوب میشدند، نه مملکتی جزء مملکت دیگر.
گذشته از این نکته تاریخی، آنچه که در پس عبارت «شما زمانی جزء ما بودید» نهفته بسیار در خور تامل است. این عبارت چیزی شبیه آن است که به شخصی بگویید پدربزرگ شما زمانی نوکر خانواده ما بوده و بخواهید به طرف مقابل بقبولانید که ما برتر از شما هستیم. آن کسی که سریعا به دیگری میگوید که شما زمانی جزء ما، زیرمجموعه ما، تحت سیطره و آقایی ما و مستعمره ما بودید میخواهد درهمان لحظه اول آشنایی به طرف مقابل بفهماند که شما در شان و اندازههای ما نیستید، هرچند ممکن است امروز خوشبختتر از ما باشید. میخواهد به او گوشزد کند که تند نروید و جایگاه خود را بدانید که زمانی زیردست ما بودید. چنین افرادی ساکنان عراق، افغانستان، آسیای مرکزی و ... را همشان و همردیف خود نمیدانند و با تصور اینکه طرف مقابل پایینتر از آنهاست در ضمیر ناخودآگاهشان، خودشان را آدمی برگزیده میدانند که تنها از بخت بد یا از حسد و ترس غربیها به شرایط فعلی دچار شدهاند. این افراد با پناه بردن به این جملات، هم مسئولیت و قصوری را که در قبال وضعیت فعلی متوجه فرد-فرد این جامعه است از خود دور میکنند و هم با رتبهبندی انسانها و نشستن بر قله آن احساس رضایت میکنند. برای همین است که مدام تکرار میکنند «آنجاها زمانی مال ما بودند» در حالیکه نبودند. شاید این کوچک انگاری دیگران یکی از مصداقهای نژادپرستی باشد.