برخی از فعالان کرد و آنهایی که میخواهند بین ترک و کرد دشمنی ایجاد کنند، ادعا میکنند که «فرماندهان ترک سپاه» در دهه شصت کردستان را سرکوب کرده و دروغگویی به نام خالد عزیزی، سخنگوی رسمی حزب دموکرات
(عکس مدرسه هدایت ارومیه)
برای بررسی این ادعا نگاهی گذرا به حوادث بعد از انقلاب این منطقه را لازم دیدم. فرمان تاسیس سپاه 25 روز بعد از پیروزی انقلاب صادر شد که در آن مقطع چیزی شبیه دولت موقت بود. پانزده روز بعد، مردم آذربایجان در حمایت از حزب خلق مسلمان به خیابانها آمدند و از آنجا که اکثر اعضای سپاه در آذربایجان، فرزندان کسانی بودند که پدرانشان مقلد آیت الله شریعتمداری بوده و با جنبش خلق مسلمان همدلی داشتند، تهران برای فرماندهی سپاه آذربایجان به ترکها اعتماد نکرد و سرلشگر محمدعلی جعفری یزدی فرمانده سپاه آذربایجان شد. فرمانده دوم سپاه آذربایجان نیز امین شریعتی بهبهانی بود و ترکها به دلیل همدلی احتمالی با خلق مسلمان جایی در کادر فرماندهی سپاه منطقه نداشتند.
همزمان کردها نیز برای تحقق وعدههایی که انقلاب ضد استبدادی بهمن داده بود، برخاستند و احمد متوسلیان یزدی وارد کردستان شد و در نهایت فرمانده سپاه مریوان گشت. لشگر آذربایجان نیز در آن زمان با فرماندهی جعفری و شریعتی، عملیاتهایی را در مناطق کردنشین انجام داد ولی ترکها با کردها همچنان همدلانه برخورد میکردند و اعتراضات آذر 58 خلق مسلمان در تبریز این روند را تعمیق داد.
در این موضوع، از افراد زیادی که در آن دوره رزمنده بودند، پرسیدهام و همگی گفتهاند که فرماندهی از میان ترکها در مناطق کردنشین وجود نداشت و همه کارها دست فارسها بود. آقای علیرضا ذاکری از رزمندگان آن دوره میگوید که در جریان اعتراضات خلق مسلمان، کردهایی برای کمک به خلق مسلمان به تبریز آمدند و در ساختمان فعلی بیمارستان علوی تبریز ساکن شدند و بخاطر همین همدلی، ترکها هرگز در راس امور مربوط به کردها قرار نگرفتند و حتی آقا مهدی باکری را نیز از فرماندهی سپاه اورمیه برداشته و به اصفهان منتقل کردند و آنجا معاون احمد کاظمی شد.
لازم به توضیح است که فرمانده سپاه شهرها زیرنظر فرمانده سپاه استان و فرماندهان سپاه کردستان و استان آذربایجان غربی، زیرنظر قرارگاه مشترکی به نام قرارگاه حمزه اداره میشد و در همه آن سالهای جنگ و نا آرامی، قرارگاه حمزه هرگز فرمانده ترکی نداشته و فرمانده سپاه استان کردستان و فرماندهان سپاه در شهرهای کردستان نیز ترک نبودند. اولین فرمانده قرارگاه حمزه محمد بروجردی است که از مرداد 58 وارد منطقه شده و تا خرداد 62 امور منطقه را در دست داشت و دوستان نزدیکش مانند احمد متوسلیان یزدی و محمدابراهیم همت اصفهانی نیز یاران او در منطقه بودند. علاوه بر اینها محمود کاوه مشهدی نیز از فرماندهان سپاه در منطقه بود که تا سال 65 فرماندهی عملیاتهایی را برعهده داشت.
سرلشگر مصطفی ایزدی نجف آبادی از سال 61 فرمانده سپاه استان کردستان شد و بعد از محمد بروجردی و یاران او تا سال 64 فرمانده قرارگاه حمزه بود و از سال 64 تا سال 71 سرتیپ هدایت الله لطفیان فرمانده این قرارگاه شد. سرتیپ احمد کاظمی نجف آبادی که پیش از سایرین و در سال 59 وارد کردستان شده بود، بعد از لطفیان فرمانده این قرارگاه شد و سال 74 مقر حزب دموکرات کردستان در عراق را محاصره کرد که از آن عملیات با عنوان اتمام نا آرامیهای غرب کشور یاد میشود.
ملاحظه میکنید که هیچ یک از این فرماندهان ترک نیستند و تهران از انتصاب فرماندهان ترک به منطقه کردستان امتناع میکند. با شروع جنگ ایران و عراق نیاز بود که افراد بیشتری جذب سپاه شده و روانه جبهه شوند. برای همین بعد از شریعتی بهبهانی، سردار باکری به فرماندهی لشگر آذربایجان منصوب شد و او جوانان آذربایجان را با خود به جبهههای جنوب برد و در دوره فرماندهی او، لشگر آذربایجان هیچ عملیاتی در مناطق کردنشین نداشته است.
باکری تنها فرمانده ترک لشگر در آن سالها بود و بعد از شهادت او نیز دوباره امین شریعتی فرمانده لشگر شد و بعد از او سرتیپ محمدجعفر اسدی شیرازی و بعد از اسدی نیز رئوفینژاد دزفولی فرمانده لشگر آذربایجان شدند.
ملاحظه میکنید که برخلاف نظرات خالد عزیزی و سایر دروغگویان، هیچ ترکی در مناطق کردنشین فرماندهی نکرده است و باید اینها نسبت به دروغهایی که رواج دادهاند، پاسخگو باشند و فرماندهان ترک منطقه کردستان را نشان بدهند و در حالیکه فرماندهان ترک سپاه و بزرگوارانی مانند مهدی باکری در مناطق جنوب کشور میجنگیدند، نباید اجازه داد امثال خالد عزیزی با پاشیدن خاک بر چهره خورشید آذربایجان، حقایق را وارونه جلوه دهند.
البته تهران خوب بلد است که چگونه از ابلهان نفرت پراکن استفاده کرده و توجه مردم را از تبعیضهای موجود به سمت دیگری منحرف کند. نا آرامی کردستان در دوره فرماندهی احمد کاظمی پایان یافت و بعد از او غلامرضا جلالی فراهانی فرمانده قرارگاه شد. بعدها که چند فرمانده ترک روانه کردستان شدند، امثال خالد عزیزی این انتصابات را به مانند پاس گلی غنیمت شمردند تا خشم کردها را متوجه ترکها بکنند.
در دهه هشتاد سرتیپ نورعلی شوشتری فرمانده قرارگاه شد و در حالیکه هیچ یک از متون رسمی کشور چیزی درباره ترکهای نیشابور نمیگوید، همیشه درباره ایشان تاکید میشد که او از ترکهای نیشابور است ولی نباید فراموش کرد که سرتیپ شوشتری نیز در دوره جنگ و نا آرامی در جبهههای خوزستان بوده است. بعد از او نیز سرتیپ روح الله نوری از لرستان به این سمت منصوب شد و در دهه نود نیز سرتیپ محمدتقی اصانلوی زنجانی فرمانده قرارگاه شد و زمینه برای سیاهنمایی ترکها بیشتر فراهم شود. آن هم در حالیکه در خود استان آذربایجان غربی فرماندهانی مانند پورجمشیدیان و سرتیپ گشتاسبی غیرترک بودند.