تبریز، مرکز استان آذربایجان شرقی ایران و برخی دیگر از شهرهای مهم آذربایجان ایران شاهد تظاهرات گستردهای جدید در اواسط اردیبهشت بود. این بار هواداران دهها هزار نفری باشگاه فوتبال تراکتور تبریز در اعتراض به تصمیم داور در بازی مقابل نفت تهران به خیابانها آمدند. این تصمیم که اکثریت معترضان آذری آن را بیاساس میدانستند، روند مسابقه را تغییر داد و ظاهراً تراکتورسازی، تیم فوتبالی که به تجسم ناسیونالیسم ترک آذری در جمهوری اسلامی را از پیروزی در یک مسابقه کلیدی محروم کرد.
پیشینه: جالب اینکه اعتراضات به تصمیم داور مبنی بر دادن کارت قرمز به آندرانیک تیموریان، هافبک تراکتور، ارمنیالاصل تهرانی، 20 دقیقه مانده به پایان بازی متمرکز شد. تصمیم بسیار بحثبرانگیز داور، جریان بازی را تغییر داد و برتری 3 بر 1 تراکتور را به تساوی 3 بر 3 برگرداند. در عرض چند دقیقه، جو ورزشگاه سهند تبریز که دهها هزار هوادار آذری ایرانی در آن جمع شده بودند، به سرعت از شادی به عصبانیت تبدیل شد. به گفته شاهدان عینی، در جریان و در ادامه بازی، هواداران تراکتور در تهران، تبریز و جاهای دیگر فریادهای «مرگ بر نژادپرستی فارسی»، «زنده باد آذربایجان»، «چهقدر خوشحالم که ترکم»، «تبریز، باکو، آنکارا، راه فارسها از ما جداست»، «آذربایجان جنوبی ایران نیست»، «آموزش زبان مادری همه است» و دیگر شعارهای ملیگرایانه و رهاییبخش را سر دادند. هواداران تراکتور با نیروهای امنیتی در ورزشگاه تهران و خیابانهای شهرهای مختلف آذربایجان شرقی درگیر شدند. استاندار آذربایجان شرقی با درخواست از مردم برای حفظ آرامش و زیرسئوال بردن آشکار نتیجه این بازی، به دنبال کاهش تنش بود.
به گفتهی تونی اولیویرا، سرمربی پرتغالی تراکتور، تیم تبریزی پس از اخراج تیموریان تدافعی بازی کرد، بهویژه به اینخاطر که نمایندگان فدراسیون فوتبال ایران در جریان بازی به سرمربی تیم اعلام کردند که نتایج بازیهای موازی به این معناست که حتی یک تساوی برای در این برای قهرمانی تراکتور کفایت میکند. اولیویرا بعدها به به خبرنگاران ایرانی شکایت کرد: «ما فریب خوردیم.» در واقع براساس اسناد متعدد، ارتباطات سیار در ورزشگاه در دقایق پایانی مسابقه مختل شد. در دقیقه 87 بازی، ناگهان تلویزیون، رادیو و تلفنهای همراه خاموش شد و سرمربی تراکتور، هواداران و بازیکنان هیچ اطلاعی از نتایج سایر بازیهای جاری نداشتند. چندین ناظر در داخل و خارج از ایران، میزان چنین مداخلهای از سوی مقامات را بیسابقه اعلام کردند. تراکتور پیش از این با نتیجه 4 بر 1 استقلال تهران را شکست داده بود و پیروزی مقابل نفت تهران اولین قهرمانی تاریخ لیگ برتر خلیج فارس را برای تراکتور به ارمغان میآورد و هژمونی باشگاههای فوتبال تهران و اصفهان را درهم میشکست.
پیامدها: با توجه به گزارشهای قبلی ما، ناسیونالیسم در میان آذریهای ایرانی، بزرگترین جامعه اتنیکی_زبانی حکومت اسلامی در حال رشد است. در حالیکه از اوایل دهه 1990 و بهویژه در دههی گذشته آنچه که بهعنوان یک جنبش رهاییبخش با هدف ایجاد آموزش به زبان ترکی آذری در سراسر شمالغرب ایران عمدتاً آذرینشین آغاز شد، ظهور یافت، به تدریج به یک جنبش نسبتاً قوی ملیگرایانه تبدیل شد و اکنون به فراخوانهایی برای جداییطلبی و الحاقگرایی نزدیک شده است. تحولات اخیر چهره تثبیت شده آذریهای ایران را بهعنوان جامعهای کاملاً یکپارچه با ایران که به دلیل بیتفاوتی سیاسیاش شناخته میشد را خدشهدار کرده است. با این حال، به دلیل هویت مذهبی قوی حاکم بر مناطق روستایی آذربایجان ایران، سنت دیرینه دولتداری ایرانی و فارسیسازی موردحمایت دولت در همراهی با سیطرهی ناسیونالیسم فارسی، اتنوناسینوالیسم هنوز هم به یک نیروی ایدئولوژیک تعیینکننده در بین بیست میلیون آذری ایران تبدیل نشده است.
با این حال، کسانی که علناً از ناسیونالیسم آذری حمایت میکنند، در معرض مجازات نیروهای امنیتی ایران قرار دارند که به بیرحمی ومصونیت از مجازات که طبق گزارشها شامل اعدامهای غیرقانونی، شکنجه شدید و سوءاستفاده جنسی است، شناخته میشوند. در نتیجه، در حالیکه بخش بزرگی از آذریهای ایران، بهویژه جوانان سکولار در مناطق شهری، از ایدههای ناسیونالیسم قومی، خودمختاری ارضی و رهایی قومی-زبانی حمایت میکنند، بسیاری از آنها از تظاهرات و اعتراضات عمومی به منظور اجتناب از آزار و اذیت خودداری میکنند.
مخالفت سازمانیافته در ایران تقریباً وجود ندارد. در عوض، تجمعات خودانگیختهی تودهای بهدلیل نگرانیهای زیستمحیطی، مانند خشک شدن غمانگیز دریاچه ارومیه که نگین آذربایجان ایران محسوب میشود و یا بیان تبعیض و تعصبات ضد آذری در فضای عمومی مثل بحران کاریکاتور در سال 2006 آغاز شده و به طور فزایندهای توسط ناسیونالیسم ورزشی، و در این مورد موفقترین و محبوبترین باشگاه فوتبال آذربایجانیهای ایران، یعنی باشگاه فوتبال تراکتور که به عقیده بسیاری گل سرسبد ناسیونالیسم آذری است در حال افزایش است.
در واقع در طی ده و پانزده سال اخیر، باشگاه تراکتور به کانالی از ناسیونالیسم آذربایجانیهای ایران و در نوع خود به یک خرده فرهنگ مهم تبدیل شده است. مقامات ایرانی تاکنون تمایلی به ممنوعیت تجمعات دسته جمعی هواداران فوتبال، به دلیل محبوبیت بسیار زیاد این ورزش در ایران، نداشتهاند. بنابراین، آذریهای ایرانی با تفکر ملیگرایانه، و حتی سایر اقلیتهای اتنیکی مثلاً عربهای خوزستان، مسابقات تراکتور را فرصتی برای ابراز ناامیدی فزاینده خود از آنچه بهعنوان بیعدالتی دولتی علیه جامعه اتنیکیشان میدانند، شمردهاند. در طی زمان، هواداران تراکتور که خود را با اشاره به حیوان توتمیک مردمان ترک، خود را «گرگ سرخ» خطاب میکنند، معمولاً از پرچم ها، نمادها و شعارهای ترکیه و آذربایجان در طول مسابقات و مناسبتهای دیگر بهره میبرند.
نتیجهگیری: از آنجایی که بیان اعتراض عمومی در ایران مخاطرهآمیز است و مخالفت سازمانیافته تقریباً وجود ندارد، ناسیونالیسم ورزشی بر گفتمان اتنوناسیونالیسم کشور، بهویژه در شمال غرب سابقاً منفعل و عمدتاً آذری نشین مسلط شده است. در سالهای اخیر، باشگاه تراکتور به تجسم ذهنیت فزاینده ملیگرایانه و آرمانهای رهاییبخش بزرگترین اقلیت اتنیکی-زبانی ایران بدل شده است. در میان اقلیتهای اتنیکی ایران و فراتر از آن، بسیاری مجذوب عزم و شور هواداران تبریزی شدهاند که جدا از اتخاذ شعارهای اتنیکی-سیاسی، راه و رسم «اروپایی» را برای حمایت از تیم خود در ایران برگزیدهاند. دخالتهای اخیر و بیسابقه مقامات ایرانی در مسابقه فوتبال، گویای نگرانی تهران از سیاسی شدن ورزش است، در حالیکه خود به سیاسی شدن آن کمک میکند.
ظهور باشگاه تراکتور باعث ایجاد سوءظن در میان بسیاری از ایرانیان نسبت به بیوفایی اقلیت آذری کشور و همراهی و همدلی آنها با آذریهای قفقاز و ترکهای آناتولی شده است. برخی از ایرانیان بیش از پیش، آذریها را "ستون پنجم" مینامند. به نوبه خود، بخشی از اقلیت آذری ایران، به ویژه جوانان سکولار شهری که رابطه آنها با همتایان فارسیشان رو به وخامت گذاشته نسبت به نمایش احساسات ضد آذری یا نگرشهای فارسگرایانه مقامات ایرانی حساس شدهاند. این موضوع باعث شده تا شکافهای قومی در جامعه ایران تقویت شود.
در حالی که مقامات ایرانی تاکنون از ممنوعیت تجمعات تودهای هواداران فوتبال خودداری کردهاند، نگرانی آنها نسبت به دامنه حمایتی که از این باشگاه فوتبال آذربایجان شرقی در استانهای آذری نشین کشور و خارج از آن دریافت میکند، افزایش یافته است. با این حال، آزار و شکنجه گسترده هواداران تراکتور با توجه به قدرت نمادین باشگاه فوتبال، که به نمایندگی از کل منطقه و مردم آن آمده است، به احتمال زیاد نتیجه معکوس خواهد داشت. یک اقلیت اتنیکی با صدایی بلندتر و اعتماد بهنفسی بیشتر، در واقع یک ملت سیاسی در حال شکلگیری، در جمهوری اسلامی در حال ظهور است، واقعیت جدیدی که مقامات ایرانی باید آن را در نظر بگیرند.
بیوگرافی نویسنده: امیل اصلان سلیماناف دانشیار گروه مطالعات روسیه و اروپای شرقی، دانشگاه چارلز در پراگ، جمهوری چک است. او نویسنده کتاب «جدایی فردی انتقامجویان، ملیگرایان و جهادیها» (2014) است که آن را با همکاری حسین علیاف نوشته است.