Tribun Logo

‏سمینار «آذربایجان و روند شکل گیری دموکراسی پایدار» برگزار شد و دیدگاه‌های موافق و مخالف بسیاری را برانگیخت. جدای از فحوای نظرات موافق و مخالف، نفس اینکه این نوع فعالیت‌ها  باعث می‌شود در کل حقوق ملل تحت ستم و بالاخص حقوق ملت تورک و آزربایجان به معرض بحث و قضاوت گذاشته شود، به نظرم امر مثبتی است.

‏در کنار نظرات مختلفی که در این سمینار مطرح شد، فکر می‌کنم نظر مشترکی که از سوی آقایان حسن شریعتمداری و رضا مریدی مطرح شد شایان نقد است، آن نیز مطرح شدن «زبان فارسی به عنوان زبان میانجی» می‌باشد.

‏کمتر ناظر بی‌طرفی وجود دارد که به کثیرالمله بودن کشور ایران و جاری بودن هژمونی یک ملت بر دیگر ملل و نوعی نظام استعماری اذعان نکند.

‏شکی نیست که پایه‌ای ترین شرط گذار به «دمکراسی» در ایران  این است که بین تمامی ملل شهروند کشور «عدالت و برابری» به معنای تام کلمه رعایت شود. لیکن وقتی برای یک زبان و به طبع آن فرهنگ و هویت منسوب به آن موقعیت «ممتاز و برتر» و برای دیگران موقعیت «کهتر» در نظر گرفته شود، خواه نام این موقعیت برتر «ملی» باشد، خواه «رسمی» باشد، خواه «میانجی»؛ آیا واقعاً می‌توان ادعا کرد که عدالت و برابری جاری و ساری است؟!

‏البته نباید فراموش کرد برتری و هژمونی زبانی، فرهنگی و هویتی بلافاصله تاثیر خود در ایجاد برتری اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را نیز نشان می‌دهد، همچنانی که در یک قرن گذشته نشان داده است.

‏اگر هدف استقرار دمکراسی در  ایران می‌باشد چرا باید یک زبان موقعیت برتر داشته باشد تا باعث شود هژمونی و نظام تبعیض فعلی ادامه یابد. چرا تمام زبان‌ها و هویتهای عمده دارای شرایط مساوی نباشند و  مثلاً همه زبان رسمی نباشند تا عدالت و مساوات واقعاً برقرار شود؛ همچنانی که در دنیا مثال‌های موفقی نیز برای آن وجود دارد، از آن جمله بلژیک و سوئیس.