صدور شناسنامه و داشتن کد ملی، سرآغاز شهروند محسوبشدن انسانها در یک کشور و استفاده از خدمات عمومی و رفاهی است. در غیر این صورت آنها محروم از این خدمات شده و به همین دلیل مجبور به صرف هزینههای بیشتر و تحمل سختیهای فراوانی میشوند. به طبع با نداشتن شناسنامه و کد ملی، بیمهای هم به کودک تعلق نگرفته و در نتیجه تمامی هزینههای درمانی آزاد حساب میشود. چنانچه در نبود شناسنامه و کد ملی، حق اولاد والدین شاغل، واکسیناسیون، صدور کارت مراقبت و فرم ثبت مراقبت کودک در خانههای بهداشت، سهمیه شیرخشک، سهام عدالت، یارانه نقدی و همچنین بهرهمند شدن از درمان رایگان کودکان زیر ۷ سال در بیمارستانهای دولتی نیز عملاً غیر ممکن خواهد بود.
در این میان صدور یا عدم صدور شناسنامه با اسامی تورکی برای کودکان یک بازی دو سر باخت برای طبقهی حاکم است. زیرا در صورت صدور شناسنامه، این اسامی رفته رفته در جامعه گسترش پیدا کرده و امکان انتخاب آنها برای سایر کودکان از سوی والدین بیش از پیش میشود. در نهایت هم نقد بالقوهای را به عدم رسمیشدن زبان تورکی، تحمیل زبان فارسی در تمامی سطوح جامعه به ملل غیرفارس و انتقاد از گفتمان مسلط تاریخنگاری ایران بر مبنای زبان، ادبیات، تاریخ و فرهنگ ملت فارس که -راه را بر استعمار داخلی ملل غیر فارس در ایران گشوده است- مهیا مینماید.
عدم صدور شناسنامه نیز فرصتی برای والدین مهیا میکند تا فقط یکی از نمودهای اژدهای هزار سر ستم ملی را در سطح جامعه، شبکههای اجتماعی و... بازگو نموده و در این وضعیت حاد سانسور، یکی از ستمهای رفته بر آنها را بر سر زبانها بیاندازند. این اگر برای طبقهی حاکم یک بازی دو سر باخت باشد، برای تورکها در کشمکش مبارزه علیه ستم ملی در ایران یک بازی دو سر بُرد محسوب میشود. والدین با این دست از کنشهای کوچک ایستادگی به عنوان نوعی از مبارزه خشونت پرهیز، بر سر حقوق اولیه و بدیهی خود ایستاده و مقاومت مدنی میورزند، تا راه را برای احیای حقوق ملیشان -که به تمامی عرصهی هستی ملی آنها تحمیل شده- در آینده هموار کنند.