Tribun Logo

"تقویم" یكی از موارد متعددی است كه بی‌خبری ایرانیان از خود، از جهان و از موقعیت ایران در جهان را به خوبی نشان می‌دهد. بسیاری از ایرانیان بعداز چند دهه زندگی در سوئد، هنوز هم فکر می‌کنند که بیست و یکم ماه مارس معادل با اول فروردین در این کشور، شروع بهار است! به عنوان مثال سعید حجاریان چند سال پیش جملات شگفت‌آور زیر را نوشت: "تمامی کشورهای جهان اسلام به تقویم شمسی روی آورده‌اند و امور خود را با آن تنظیم می‌کنند. در کنار ایران، اغلب کشور‌های جهان اسلام از تقویم هجری شمسی استفاده می‌کنند، با این تفاوت که در کشورهای عربی، نام ماه‌ها متفاوت است.‌" آیا واقعا اینطور است؟ آقای حجاریان این ادعا را از کجا آورده است؟ آیا آقای حجاریان، به خودش زحمت مراجعه به یک و تنها یک منبع را داده است؟ توهم تا کی و تا کجا؟

البته فحوای عمومی مقاله حجاریان توهین به فرهنگ و هویت عرب‌ها است و تیتر مقاله هم افشاگر جهت‌گیری نژادپرستانه مقاله است: "هجرت از جاهلیت به مدنیت"(!) یعنی تقویم قمری "جاهلیت" است و عید نوروز و تقویم شمسی ایران و افغانستان، "مدنیت"(!) احتمالا آقای حجاریان از بی استعدادی جهان عرب و مسلمان خوشحال است و از بابت داشتن این هنر انحصاری ایرانی، راضی و مغرور است که بخود اجازه می‌دهد تا کشورهایی چون کویت، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر را دچار "جاهلیت" بنامد!

آقای حجاریان در دنیای توهمات خود، از زدن پرچم پیروزی در جهان اسلام کیفور است و ایرانیان زیادی هم که به این درجه دچار توهم نیستند، دچار این حیرت هستند که چرا بقیه دنیا قادر به دیدن مزایای شروع سال در ۲۱ مارس نیستند! گویی بقیه دنیا از برابر بودن طول شب و روز در اول بهار و اول پاییز طبق فهم تقویمی ما، عاجز هستند! گویی در این مسئله که از کدام تقویم استفاده کنیم و مبنای شروع سال و تقسیم بندی فصول چگونه باید باشد یک "جبر طبیعی" وجود دارد که بقیه جهانیان هنوز به کشف آن نائل نیامده‌اند! در این صورت، این "بی‌خبری" امر جدیدی نیست و طی تاریخ هم هرگز هیچ وحدت رویه همه‌گیری در این موضوع در بین جهانیان حاکم نبوده است.

شاید بهتر باشد برای درک بهتر موضوع به تقویم سوئد بپردازم. سوٸد با قرار گرفتن در نیمكره شمالی، همان اعتدال ربیعی را دارد كه ایران در ۲۱ مارس (اول ماه فروردین) دارد اما در سوٸد دو تعریف برای چهار فصل سال وجود دارد. یك تعریف تقویمی كه بر اساس آن، سه ماه مارس، آپریل و مای بعنوان بهار و ۹ ماه بعدی سه ماه به سه ماه، سه فصل متوالی بعدی هستند و یک تعریف هواشناسانه.

بر اساس تقسیم بندی تقویمی، بهار سوٸد امسال (۲۰۲۴) از ۱۱ اسفندماه ۱۴۰۲ شروع می‌شود. بعلاوه ماه اول زمستان، همیشه متعلق به سال تقویمی قبل است. یعنی ما اخیرا زمستان ۲۰۲۳ ـ ۲۰۲۴ را پشت سر نهادیم كه ماه اول آن دسامبر در سال ۲۰۲۳ و ماه دوم و سوم آن در سال ۲۰۲۴ واقع شده است.

تعریف دوم فصول سال، هواشناسانه است: بر اساس این تعریف، چهار فصل سال با زمستان شروع می‌شود. زمستان وقتی است كه دمای معدل هوای یك شبانه روز، بطور مستمر صفر یا زیر آن باشد و در این صورت روز اول از دوره ۵ روزه، روز شروع زمستان است. "بهار"وقتی شروع می‌‌‌شود که طی هفت روز متوالی، دمای هوا هرگز زیر صفر نباشد. در این مورد هم، روز اول این دوره هفت روزه، روز اول بهار است. طبق این تعریف، شروع بهار باید مابین ۱۵ فوریه (۲۶ بهمن) و ۳۱ ژوئیه (دهم مرداد) اتفاق بیفتد. یعنی اگر آغاز این دوره هفت روزه، در تاریخی زودتر از ۲۶ بهمن، واقع شده باشد، هنوز شروع بهار اتفاق نیفتاده است. تابستان وقتی است كه دمای هوا، طی پنج روز متوالی، ۱۰ درجه یا بالای آن باشد. پاییز وقتی شروع می‌شود که دمای هوا طی پنج روز متوالی ۱۰ درجه یا یاپپن‌تر باشد به شرطی که روز اول این دوره پنج روزه در فاصله ۳۱ ماه آگوست (دهم شهریورماه) تا ۱۴ فوریه (۲۵ بهمن) باشد. با این حساب، هر نقطه از کشور سوئد، چهار فصل سال مخصوص به خود را دارد و آنها هم به نوبه خود با سال قبلی و سال بعدی متفاوت هستند.

همه اهالی دنیا از برابر شدن طول شب و روز یک بار در اول "بهار" (طبق تعریف ما) و یکبار در اول پاییز خبر دارند ولی بجز ایران و افغانستان، همه آنها بطور رسمی و گاه صرفا در عمل، یا تقویم دیگری دارند یا تعریف متفاوتی از چهار فصل دارند، انتخاب آنها نتیجه یک سیر تاریخی در بین نسل‌های متوالی است.

واحد طول می‌تواند "وجب"، "فوت"، "فرسخ" و هرچیز دیگری باشد اما کشورهای دنیا برای راحتی ارتباطات بین خود در عرصه‌های بیشماری بر اساس قرادادهای رسمی و گاه در عمل، به توافقاتی رسیده‌اند.

امروزه بطور رسمی و در یکی دو مورد بطور غیررسمی اما در عمل، همه دنیا شامل شش کشور مستقل برگزار کننده عید نوروز، از تقویم جدید میلادی یا تقویم گریگوریان استفاده می‌کنند و البته بسیاری از این کشورها تقویم‌های قدیمی سنتی و دینی خود را برای تعیین اعیاد ملی و دینی خود حفظ کرده‌اند. در عمل تنها ایران و افغانستان از این دایره خارج هستند که این مسئله بطور کاربردی و روزمره، از فهم تاریخ تا اخبار جهان گرفته و مراودات بین‌المللی، اهالی این دو کشور را در وضعیت دشواری قرار داده است.