ابعاد بیتفاوتی مردم نسبت به نمایشی که انتخابات نامیده میشود، بعد از سرکوب خونین «جنبش زن، زندگی، آزادی» که به بهای به خاک افتادن صدها نفر، زخمی و زندانی شدن دهها هزار نفر تمام شد، کار را به جائی رسانده است که رژیم برای کشاندن آنها به پای صندوقهای رای از هیچ تلاش مذبوحانهای فروگذار نمیکند.
نمایشهای «مخالفت» در تلویزیون دولتی، سخنرانیها و اطلاعیههای جناح به اصطلاح اصلاحطلب و دعوتهای پیدرپی حاکمین اصلی برای گرم کردن تنور انتخاباتی از جملهی این تلاشها محسوب میشوند.
غافل از اینکه «جنبش زن، زندگی، آزادی» دیگر جایی برای بزک نمودن چهرهی رژیم و مشروع بودن حاکمان سیاسی نگذاشته است.
هنگامی که خون ژینا که به جرم «کم حجابی» کشته شد هنوز خشک نشده است؛ وقتی که مویهی سوزناک پدران و مادران داغدار معترضین به این جنایت که در اقصی نقاط ایران به گلوله بسته شدند در قبرستانهای کشور هنوز به گوش میرسد؛ زمانی که زخمهای دخترانی که گزمههای رژیم تبهکار به عمد چشمها و اعضای تناسلی آنها را هدف گرفتند، بهبود نیافته است و در روزگاری که هنوز مردم ایران هر روز زنان و جوانانی را که با گلولههای ساچمهای «آتش به اختیاران» رژیم بینائی خود را از دست دادهاند، در همسایگی شان و در خیابانهای کشور مشاهده میکنند و هر روز که می گذرد ابعاد تازهای از جنایات رژیم افشا میشود و رژیم ترور و وحشت عاملین شیمیائی کردن دخترانمان را در اقصی نقاط کشور در پوشش امنیتی خود برای ترورها و اقدامات جنایتکارانهی بعدیاش حفظ و پوشش میدهد، سخن از «انتخابات» بیمعنی است.
اصلا در کشوری که قانون اساسی حق حاکمیت را از آن خدا و نمایندهی وی یعنی ولی فقیه میداند و مردم در چشم حاکمان رعیتی بیش نیستند، انتخابات چه معنی میتواند داشته باشد؟
در چنین کشوری انتخابات در حقیقت نمایشی تزئینی است که حاکمیت اسلامی برای نشان دادن به اصطلاح مردمسالاری اسلامی و مشروعیت بین المللی بدان نیاز دارد و البته کارگزاران و طرفداران رژیم نیز با شرکت در آن میتوانند وارد سیستم سهمبری از غارت و امتیازات رژیم مافیائی بشوند.
سیستم انتخاب بد و بدتر در کشور دیرزمانی است به بالماسکهای برای مشغول کردن مردم و تربیت و بسیج عدهای گوش به فرمان برای تصویب «قوانین» لازم جهت جنبهی قانونی بخشیدن به اعمال سرکوبگرانه و غارتگرانهی حاکمان بدل شده است و صد البته چنین نمایشی برای پز مردمسالاری در برابر نهاهای بین المللی نیز لازم است.
مردم آزادهی ایران!…
در حالی که خون دلاوران شرکت کننده در «جنبش زن، زندگی، آزادی» هنوز بر روی آسفالت خیابانهای کشور خشک نشده و هزاران نفر از شرکتکنندگان این جنبش هنوز در سیاهچالهای رژیم اسیر هستند، شرکت در این «نمایش خیمه شب بازی» مهر تائید بر اقدامات ضدانسانی و ضدآزادی این رژیم جهل و جنایت محسوب میشود.
مردم آذربایجان!… ترکهای ایران!…
در حالی که دهها نفر از فرزندان دلاور آذربایجان فقط بخاطر دفاع از آموزش به زبان مادری و اعتراض به خشک کردن عمدی دریاچهی ارومیه در زندان هستند، شرکت در مضحکهی انتخاباتی، بازی کردن در زمین رژیمی است که امروزه نه تنها نماد شوونیزم فارس، بلکه زندانبان ملل اسیر غیرفارس در ایران محسوب میشود.
نه به شرکت در انتخابات فرمایشی رژیم جمهوری اسلامی ایران!…
جنبش فدرال دمکرات آذربایجان
نهم اسفند ۱۴۰۲