ششم مهر سالگرد درگذشت دکتر محمدحسین مُبیّن است که بیش از نیم قرن تلاش بیوقفه او باعث ریشهکنی بیماری جذام از آذربایجان شد. او در کنار خدمات پزشکی آثار ماندگاری نیز به زبان ترکی خصوصا در زمینه ادبیات کودک آفرید تا فراتر از یک طبیب و در قامت یک حکیم در تاریخ ماندگار شود.
کاش آنهایی که در باباباغی، اهر، مشکین، خلخال، سردشت و... از نزدیک با دکترمبیّن کار کردهاند خاطرتشان از آن هیولای تعهد را بازگو میکردند. مردم بخاطر ترس از واگیری جذام، جذامیها را از جامعه طرد میکردند و خود بیماران نیز بدلیل ریختن ابروها و ظهور لکهها و تودههای زشت در صورتشان تمایلی به حضور در اجتماعات نداشتند. برای همین پیداکردن و متقاعد کردن آنها برای مداوایی که سالها طول میکشید به مراتب سختتر از خود مداوا بود. مردم مشکین میگویند که اوایل دهه چهل مشکین هم با این بیماری دست و پنجه نرم میکرد. تلاشگران شبکه بهداری بیماران را یافته و به باباباغی میبردند.
دکترمبین و همکارانش حتی برای یافتن بیماران، بدون داشتن وسیله ایاب و ذهاب به قشلاق هم سرمیزدند.
اسامی ده چهره برتر پزشکی ایران را که چند سال پیش توسط برخی سایتها منتشر شده، مرور میکنم. نامی از دکترمبین و جواد هئیت در میان آنها نیست، زیرا یک ترک مادام که از ترک بودنش محافظت کند و نخواهد خودش را محبوب قلوب دیگران سازد و نسبت به ستمی که بر خلقش میرود اعتراض کند، جایی در چنین لیستهایی نخواهد داشت و البته تا زمانیکه جایش در قلب ملتش محفوظ است نیازی نیز به آن تقدیرها ندارد. یک ترک برای آنکه چهره ماندگار و برتر شناخته شود کافیست نسبت به هویت و موضوعات مربوط به مردمش بیاعتنا باشد، آنگاه حتی میتواند رئیسجمهور، نخستوزیر و سرلیست چهرههای ماندگار شود.
مبین بودن و هئیت بودن فراتر از قرار گرفتن در لیستهایی است که تدوین کنندگانش قدرتها هستند، زیرا اگر مردم نقشی در تهیه آن لیست داشتند، شاید رامین پوراندرجانی؛ پزشک تبریزی بازداشتگاه کهریزک که جان خود را فدا کرد ولی حاضر نشد با نوشتن گزارش دروغ، سرپوشی بر آن فجایع بگذارد سرلیست پزشکان برتر ایران میشد.