Tribun Logo

برگرفته از کتاب؛ ایران و چالش تنوع راسیسم آریانیستی و مبارزات دمکراتیک

به نظر میرسد جنبشهای ملی گرایانه به دلیل ماهیت پدر سالارانه آنها مورد انتقاد زیادی قرار گرفته اند. در حقیقت در همه اشکال ناسیونالیسم رگه های پدر سالارانه پنهانی وجود دارد. به هنگام تشکیل یک جنبش متشکل از گروههای حاشیه ای معمولا جهت کارآمدی، این جنبش به شکلی جنسیتی عمل می کند. یک ائتلاف ضداستعماری بدون مشارکت زنان ماهیتی ضددموکراتیک خواهد داشت. ادبیات فمینیستی نشان می دهد که صرف وجود زنان در اجلاس ها، دلالتی بر وجود شرایط ضدپدرسالارانه ندارد اگرچه وجود آنها در چنین اجلاس هایی دارای اهمیت خاصی می باشند ولی انعکاس صدای آنان و استفاده از تجارب و اطلاعات آنان موضوعاتی مهم تر می باشند. جنبشهای ضداستعماری باید قادر باشند تا به طور مداوم ترمینولوژی ایدئولوژی شیوه های سخنرانی و دیگر تعصبات جنسیتی و پدرسالارانه خود را مورد تفحص و سوال قرار دهند ما باید سعی کنیم تا زبان سخنان و شیوه مکاتباتی را که دارای ساختار پدر سالارانه میباشند پاکسازی نماییم ما باید پیوندهای خود را با دیگران تقویت کرده و محیطی را فراهم کنیم که در آن زنان اقلیتهای جنسیتی و دیگر گروههای حاشیه ای بتوانند از حقوق خود دفاع کرده و نیازهای خود را در امتداد نیازهای دیگران انعکاس دهند ما نمی توانیم از طریق یک روایت ناسیونالیستی و شووینیستی که از برتری مردان و پسران سخن گفته شده و از پهلوانان مرد تجلیل می شود، به یک فضای دموکراتیک دست پیدا کنیم در حقیقت زمان ذهنیتهای قهرمان پرور جهت احیا، خلق و تولید یک ابرمرد جدید گذشته است. به نظر می رسد کانون توجه به قهرمانان و پهلوانان با تقویت هنجارهای دموکراتیک تضعیف شده اند. ما دیگر به ابرمرد نیازی نداریم؛ ما به هنجارها و ارزشهای دموکراتیکی نیاز داریم که بتواند از حقوق مدنى ما محافظت کند و همچنین به حضور فعال زنان نیازمندیم تا به طور دموکراتیک از ارزشها و هنجارهای فراگیر حراست کنند. تا جایی که به نابرابری جنسیتی مربوط می شود در سالهای اخیر تغییرات زیادی در فضای جامعه ایرانی در مورد شناسایی حقوق و آزادیهای زنان به وجود آمده است. این امر باعث شده تا سازمانهای سیاسی ایران و نیز گروههای مخالف جهت مبارزه با نابرابریهای جنسیتی هم در ایران و هم در میان گروههای اپوزیسیون ایرانی به حرکت در آیند سیاستهای جنسیتی و ضد زنان جمهوری اسلامی ایران به طور فزاینده ای توسط گروه های زنان، فعالان اجتماعی ،مفسران دولتهای بیگانه سازمانهای حقوق بشر ،نویسندگان ،ژورنالیستها، روشنفکران و محققان مورد انتقاد قرار گرفته است. البته همین سازمانها گروه ها و افراد در مورد سیاستهای تبعیض نژادی نسبت به گروه های غیر فارس کاملاً سکوت کرده اند. بنابراین در حالی که هیچ خصومتی نسبت به تحقیقات جنسیت محور در میان این گروهها وجود ندارد، اما پژوهشهای قومیت محور توسط این گروهها به عنوان فعالیتهایی مشکوک دیده میشود که به دنبال بی ثباتی در کشور است. بنابراین این تنها دستگاههای حکومتی نیستند که با خواسته های اقلیتها مخالفت میکنند، بلکه گروه های مخالف ضد حکومت یا اپوزیسیون نیز چنین دیدگاههایی دارند از دیدگاه گروههای مخالف مسائل مربوط به نابرابریهای جنسیتی پیش شرط توسعه دموکراتیک ایران میباشد؛ این در حالی است که اشاره به بی عدالتی های نژادی، قومی و زبانی باعث می شود تا فعالان و اندیشه وران این عرصه به خیانت، تجزیه طلبی و مزدوری برای بیگانگان متهم شوند. حال وظیفه فعالان فمینیسم، گروه های زنان و دیگر نیروهای پیشرو این است که اجازه دهند تا جامعه بداند که فعالیتهای ضدنژادی یک بخش ضروری جنبشهای ضد استعماری جهت رسیدن به آرمانهای حقوق بشر و دموکراسی است. از طرفی یک نظام دموکراتیک نمی تواند بدون تحقق برابری جنسیتی و حقوق زنان پایدار بماند و از طرف دیگر همان نظامها بدون برابری، قومی، زبانی نژادی و فرهنگی نیز نمی توانند استحکام یابند. بنابراین وظیفه همه گروهها است که جامعه ای دموکراتیک ایجاد کنند که در آن جنبشها جهت برابری، عدالت و ارائه شرایط زندگی مناسب برای انسانها تلاش کنند.