ترجمهی متون مختلف از زبانی به زبانی دیگر یکی از قدیمیترین، رایجترین و لازمترین فعالیتهای فکری و قلمیاست. این نیاز برای جوامعی مانند جامعهی ما نیازی مبرمتر است چرا که ما هنوز با جامعهی علمی- اندیشگی جهانی فرسنگها فاصله داریم و برای پر کردن بخشی از این فاصله و خلأ، انتقال متون فکری و علمی تولید شده به زبانهای مختلف در جهان به زبان یا زبانهایی که برای جامعه و محیطهای فکری- فرهنگی ما قابل مطالعه و فهم باشد، یکی از موثرترین راهکارهاست. ترجمههایی که در ایران به زبان فارسی صورت میگیرد عموماً از سه زبان مهم اروپایی (انگلیسی، آلمانی و فرانسه) است اما یکی از زبانهایی که ترجمهی متون مختلف و متعدد از آن به زبان فارسی در سالهای اخیر رونق و افزایش یافته، زبان ترکیاست. سه دلیل عمده میتوان برای این رونق برشمرد. ۱. درخشش و جایگیری ترکیه و زبان ترکی در زمینههای مختلف علمی، فرهنگی و ادبی در سطح جهانی. ۲. قرابت فکری- فرهنگی بین ایران و ترکیه به عنوان دو کشور مسلمان و دارای جمعیت عمدهی ترک. ۳. تحصیل کردگان پر تعداد عموماً ترک ایرانی که از زمینهی ذهنی- زبانی لازم برای ارتباط با متون ترکی برخوردارند و بدون داشتن مشکل عمدهی زبان، در محیطهای علمی و دانشگاهی ترکیه دانش و تجربه کسب میکنند.
آسیبشناسی و بررسی انتقادی جریان ترجمه و متون ترجمه شده از زبان ترکی به فارسی، یکی از مهمترین نیازهای عاجل و مغفول ماست. یکی از مهمترین آسیبهای این عرصه این است که بسیاری از متخصصین و غیر متخصصینی که خود ترک ایرانی بوده، اهمیت خاصی هم به هویت ترکی خویش در مقابل هویت پارسی- ایرانی نمیدهند و حتی آن را در مقابل هویت ایرانی قرار داده، با آن به خصومت برمیخیزند، به صِرفِ تحصیل در ترکیه، خود را در جایگاهی حس میکنند که بتوانند متون ترکی را به فارسی ترجمه کرده و در این میدان نیز عرض اندام کنند. اکثر این ترجمهها دارای اشکالات فاحش و عمدهای هستند که به سبب بیاطلاعی و بیارتباطی محافل علمی ایران با زبان ترکی، چندان دیده نمیشوند و فقدان متخصصین و منتقدین تیزبین در این عرصه، به مترجمین آماتور و فاقد تسلط لازم، مجال جولان در این میدان داده است.
نمونههای متعددی از این ایرادات اساسی در ترجمههای ترکی به فارسی وجود دارد[۱] که بررسی مشروح آنها مجالی ویژه میطلبد اما در این یادداشت تنها به یک مورد که به نوعی مطالعهی موردی بوده است اشاره میشود. نمونهی مورد بحث، رسالهی بسیار مهم «اوچ طرز سیاست»، اثر اندیشمند بزرگ ترک؛ یوسف آغچورا میباشد. این رساله یکی از مهمترین متون اندیشگی علوم سیاسی در تاریخ معاصر جهان بهویژه جهان اسلام و ممالک ترک بوده و در محافل علوم سیاسی جهان، به مانیفست ناسیونالیسم ترک مشهور است. زمانی که این رساله را مطالعه میکردم، با توجه به عمق و اهمیت کمنظیری که در آن مشاهده کردم، همزمان با مطالعه، به ترجمهی آن به فارسی کوشیدم. ترجمهی این سیاستنامه به زبان فارسی، همانند مطالعه و درک آن، زحمت و زمان زیادی لازم داشت اما اهمیت و جذابیت آن بهویژه برای ما ترکهای آذربایجان و ایران، ارزش صَرفِ آن زحمت و زمان را داشت. مدتها بعد از اتمام ترجمهی آن و زمانی که به صرافت انتشار این ترجمه افتاده بودم، ترجمهای از این رساله به زبان فارسی را یافتم که توسط رسول عربخانی انجام شده و با بذل توجه کاوه بیات، توسط نشر شیرازه منتشر شده است. ابتدائاً با توجه به اینکه ترجمهی این رساله و دو جوابیهی آن به زبان فارسی منتشر شده، لزومی به انتشار ترجمهی خود حس نکرده و از صرافت افتادم اما به توصیهی یکی از دوستان صاحبقلم، ترجمهی عربخانی را بررسی و با متن اصلی رساله مقایسه کردم. این بررسی و مقایسه سبب شد تا به انتشار ترجمهی خود از رسالهی «اوچ طرز سیاست» و جوابیههای آن اقدام کنم.
گذشته از اینکه قسمتهای زیادی از نثر فارسی ترجمهی عربخانی از رسالهی «اوچ طرز سیاست»، به هیچ وجه از روانی لازم و قابل درک برخوردار نیست و نشان از عدم درک و هضم کامل متن اصلی از سوی مترجم دارد، اشکالات و ایرادات فاحشی در ترجمهی او وجود دارد که تعدادی از آنها را حین مقایسه با متن اصلی یادداشت نموده و در ادامه میآورم. مقایسهی دو متن (متن اصلی و ترجمهی عربخانی) از روی نسخههایی صورت گرفته که فایل آنها نیز به پیوست تقدیم شده است. البته ممکن است برخی از این اشکالها مربوط به تفاوت احتمالی در دو نسخهی متن اصلی باشد که ترجمهی من و عربخانی از روی آنها صورت گرفته است.
متن اصلی، ص ۲۱؛ قرن ۱۸/ ترجمهی عربخانی، ص ۶۴؛ قرن ۱۹
متن اصلی، ص ۲۳؛ وفیق پاشا/ ترجمهی عربخانی، ص ۶۷؛ توفیق پاشا.
متن اصلی، ص ۲۴؛ «شمالی ایران تورکلری»/ ترجمهی عربخانی، ص ۶۸؛ «ترکهای ایران».
متن اصلی، ص ۲۴؛ «هنوز دوغموش ایدیل ادبیاتی مسلمان اولماقدان زیاده تورکدور»/ ترجمهی عربخانی، ص ۶۸؛ «هنوز ادبیات ایدیل بیش از آنکه روسی باشد، ترکیاست».
متن اصلی، ص ۲۴؛ «اؤنجه بوتون انسانلارا دئنیلهبیلر»/ ترجمهی عربخانی، ص۶۹؛ «در آغاز میتوان گفت برای همهی انسانیت».
متن اصلی، ص ۲۴؛ «لاکین سیاسی، دینی و سویا دایالی اولان بو اوچ جمعیّتین منافعی مشترک میدیر؟» / ترجمهی عربخانی، ص ۷۱؛ «اما آیا منافع سیاسی، دینی و نژادی این سه جمعیت مشترک است؟».
متن اصلی، ص ۲۶؛ «فقط اسلام منفعتی، عثمانلی دولتینین و تورکلوگون منفعتینه تماماً اویماز»/ ترجمهی عربخانی، ص ۷۱؛ «با این حال منفعت اسلام به طور کامل با منافع تمامی ترکها و مسلمانان تطبیق نمیکند».
متن اصلی، ص ۲۶؛ «تورکلوگون مسلم و غیر مسلم دینی آنلاشیلمازلیغی بؤلونمهسینه و بنائاً علیه قوتسیزلیگینه سبب اولور»/ ترجمهی عربخانی، ص ۷۱؛ «به اختلاف دینی ترکهای مسلمان و غیر مسلمانان از یکدیگر و بنابراین تضعیف این دولت منجر خواهد شد».
متن اصلی، پانویس ص ۲۶؛ «غیر مسلمان تورکلرین پئک آز اولدوغوندان بو سون محظور اهمیتسیزدیر»/ ترجمهی عربخانی، پانویس ص ۷۱؛ «این مورد اخیر به دلیل اندک بودن جمعیت غیر مسلمانان بیاهمیت تلقی میشود».
متن اصلی، ص ۲۸؛ «لاکین اصیل مسئله مختلف جنس و دینه منسوب اولوب شیمدییه قدر بیر- بیریایله غوغا و ساواشدان حالی قالمایان عنصرلارین شیمدیدن سونرا قایناشمالارینین مومکون اولوب اولمادیغیدیر»/ ترجمهی عربخانی، ص ۷۳؛ «اما مسئلهی مهم این است که آیا عناصر مختلف به لحاظ دین و جنس که تا به امروز همواره در نزاع و جدال بودهاند، پس از این باهم مزج و ترکیب خواهند شد؟». (گذشته از ترجمهی ناقص، منظور از مفهوم جنس در زبان ترکی، ریشهی ائتنیک و قومیت است و ترجمهی آن به جنس در فارسی کاملاً اشتباه و بیمعناست؛ زیرا کلمهی جنس در زبان فارسی چنین معنا و کاربردی ندارد).
متن اصلی، ص ۲۸؛ «… دیگر بیر تعبیرله نسبتاً آز مشکل، آریستوکراتلارجا شرفلی ظن اولونان بیر چالیشما یئرینه آلیشیق اولمادیقلاری و حقیر گؤردوکلری صنایع و تجارته گیرمک لازم گلهجکدیر»/ ترجمهی عربخانی، ص ۷۴؛ «… به تعبیر دیگر در این صورت مجبور میشوند به جای فعالیتهایی که نسبتاً دشوار و از نظر آریستوکراتها دارای شدن بالاییاست، به تجارت و صنایع که به آن عادت ندارند بپردازند».
متن اصلی، ص ۲۸؛ «غیر مسلمان تبعه ده ایستهمیردی زیرا جملهسینین سون زمانلارداکی ترقیایله شعشعهلندیریلن ماضیلری، استقلاللاری و حکومتلری واردی»/ ترجمهی عربخانی، ص ۷۴؛ «تبعهی غیر مسلمان نیز خواهان آن نبودند زیرا آنها طی دوران اخیر به پیشرفت و ترقیاتی نایل آمده بودند و نیز صاحب گذشتهی مستقل و حکومتی مشعشع بودهاند».
متن اصلی، ص ۲۹؛ «کوچوک بالکان حکومتلری»/ ترجمهی عربخانی، ص ۷۵؛ «حکومتهای بالکان».
متن اصلی، ص ۲۹؛ «قیساجاسی اؤتهدن بَری گؤز تیکدیگی هندی غربدن بیر درجه داها قوشاتمیش اولاجاق»/ ترجمهی عربخانی، ص ۷۵؛ «خلاصه اینکه هند را که از دیرباز در مرکز توجه او قرار گرفته بود، محاصره کند».
متن اصلی، ص ۲۹؛ «آنادولویا صاحب اولماقلا دونیانین اَن منبِت و محصولدار قطاسینی حکم آلتینا آلاجاق»/ ترجمهی عربخانی، ص۷۵؛ «همچنین با تصاحب آناتولی حاکم یکی از حاصلخیزترین مناطق دنیا شده…»
متن اصلی، ص ۲۹ و ۳۰ / ترجمهی عربخانی، ص ۷۶؛ زمان افعال اشتباه ترجمه شده.
متن اصلی، ص ۳۰؛ «ملتداش»/ ترجمهی عربخانی، ص ۷۶؛ «هموطن».
متن اصلی، ص ۳۰؛ «آرتدیرماق» (به معنای الحاق)/ ترجمهی عربخانی، ص ۷۶؛ به اشتباه «نجات دادن» ترجمه شده.
متن اصلی، ص ۳۰؛ «خاچین اوفاق بیر گوشهسینی بئله هلال آلتیندا بولوندورماق»/ ترجمهی عربخانی، ص ۷۶؛ این قسمت در ترجمه بهکلی حذف شده. همچنین در متن اصلی در داخل پرانتز کلمهی «قدس» آمده که در ترجمه حذف شده.
متن اصلی، ص ۳۱؛ «کایب ائدهرک…» (از دست داده…)/ ترجمهی عربخانی، ص ۷۷؛ «ضایع شده…».
متن اصلی، ص ۳۱؛ «یارداقچی» (دستنشانده)/ ترجمهی عربخانی، ص ۷۷؛ «همکار و همدست».
متن اصلی، ص ۳۱؛ «یورغونلوق»/ ترجمهی عربخانی، ص ۷۷؛ «زحمت».
متن اصلی، ص ۳۱؛ پاراگراف ۴/ ترجمهی عربخانی، سه سطر آخر ص ۷۷ و دو سطر اول ص ۷۸ به کلی اشتباه ترجمه شده.
متن اصلی، ص ۳۱؛ «دین اوزرینه مستَنید بیر قوّتین دوغماسیایچین حاضرلاناجاقدی»/ ترجمهی عربخانی، ص ۷۸؛ این قسمت در ترجمه بهکلی حذف شده.
متن اصلی، ص ۳۱؛ برای اتحادیههای «اسلاو، ژرمنی و آنگلوساکسون» صفت «بؤیوک و قورخونج» (بزرگ و مهیب) آمده که در ترجمهی عربخانی، ص ۷۸، این دو صفت حذف شده.
متن اصلی، ص ۳۲؛ «اسلام اؤلکهلرینین بیر قسمی، گئت- گئده بؤیوک قسمی، دؤردده اوچدن فاضلاسی کریستیَن دولتلرینین حاکمیتینین آلتینا گئچهرک اسلامیّتین بیرلیگی دلیک- دئشیک اولدو»/ ترجمهی عربخانی، ۷۹؛ «بخشی از سرزمینهای اسلامی بهتدریج به بیش از سه- چهار پاره تقسیم شده، زیر حاکمیت دول مسیحی درآمد و بدین ترتیب اتحاد جهان اسلام آسیب دید».
متن اصلی، ص ۳۲، پاراگراف چهارم/ ترجمهی عربخانی، پاراگراف آخر ص ۸۰ و سطر اول ص ۸۱ دارای اشتباه کلی و اشکال اساسیاست.
متن اصلی، ص۳۳؛ «عَجَمجه، عربجه قدر حق ادعاسینا قالخیشدی» (زبان عجمی مدعی و طالب حق به اندازهی زبان عربی شد)/ ترجمهی عربخانی، ص ۷۹؛ «عجم و عرب به ادعای حقانیت برخاستند».
متن اصلی، ص ۳۳؛ «حالا اسلامیّت دونیاسینین بؤیوک قسمی، عثمانلی تورکلرینین خاقانینی اسلامین خلیفهسی تانیور»/ ترجمهی عربخانی، ص ۸۰؛ «هنوز ترکان عثمانی به عنوان بخش بزرگی از جهان اسلام، خلیفهی اسلام را رهبر خود میشناسند».
متن اصلی، ص ۳۳؛ «هئچ قورخمادان تکرار اولونابیلر کی اسلام هنوز پئک گوجلودور»/ ترجمهی عربخانی، ص ۸۰؛ «با قوت تمام میتوان تکرار کرد که هنوز اسلام تا اندازهای نیرومند است».
متن اصلی، /ترجمهی عربخانی،
متن اصلی، ص ۳۵؛ «خارجی انگللر ایسه، اسلامیّت سیاستینه نسبتله داها آز قوّتلیدیر»/ ترجمهی عربخانی، ص ۸۲؛ «موانع خارجی در مورد سیاست اسلامگرایی نسبتاً کماهمیت است». ترجمه کاملاً اشتباه است. منظور آغچورا این است که در مقایسه با سیاست اسلامگرایی، موانع خارجی کمتری در برابر سیاست اتحاد ترک وجود دارد اما اگر این تحریف در ترجمه عمدی نباشد، مترجم به هیچ وجه متوجه منظور آغچورا نشده و کاملاً اشتباه و برعکس ترجمه کرده است.
متن اصلی، ص ۳۵؛ «قارالار ایلی» (منطقه/ بخش قارالار)/ ترجمهی عربخانی، ص ۸۳؛ «منطقهی اقوام قاراها».
متن اصلی، ص ۳۵؛ «فرانسیز منبعلرینه نظراً» (با توجه/ با استناد به منابع فرانسوی)/ ترجمهی عربخانی، ص ۸۳؛ «سرچشمههای فرانسوی».
متن اصلی، ص ۳۵؛ اراگراف آخر/ ترجمهی عربخانی، ص ۸۳؛ پاراگراف آخر. ترجمه پر اشکال و اشتباه است.
متن اصلی، ص ۳۷؛ ۶ سطر اول جوابیهی علی کمال/ ترجمهی عربخانی، ص ۸۹؛ ۵ سطر اول دارای اشکال کلی در ترجمه.
متن اصلی، ص ۳۷؛ نام اقوام بلغار، روم، صرب، ارمنی، اولاهی، رومانی و کلدانی آمده/ ترجمهی عربخانی، ص ۹۰؛ اولاهی حذف شده است.
در متن اصلی، آغچورا مکرراً از اصطلاح «قابل تطبیق» استفاده کرده است که به معنای «قابل اجرا» بوده و منظور نویسنده قابیلت اجرایی شدن هر یک از سه طرز سیاست (اسلامگرایی، ترکگرایی و عثمانیگری) است که از آنها بحث میکند. عربخانی در ترجمه نیز این ترکیب را «قابل تطبیق» ترجمه کرده که اشتباه است و منظور نویسنده را بیان نمیکند؛ زیرا در زبان فارسی معنای «قابل تطبیق» متفاوت از «قابل اجرا» میباشد.
نویسنده مفهوم «جنس» را به وفور به کار برده است که منظور از آن در زبان ترکی آن دوره، «ائتنیسیته، قومیت و ریشهی قومی»است اما عربخانی در ترجمه نیز کلمهی «جنس» را عیناً به متن فارسی منتقل نموده که اشتباه است؛ زیرا کلمهی «جنس» در زبان فارسی معنای متفاوتی داشته و بههیچ وجه معنای «ائتنیسیته، قومیت و ریشهی قومی» از آن دریافت نمیشود.
ایرادات فوق تنها بخشی از ایرادات و اشتباهاتیاست که در این ترجمه وجود دارد. مطالعه و استناد به چنین ترجمههایی نه تنها برای ترقی دانش و اندیشه مفید نخواهد بود، بلکه موجبات کجفهمیها و سوء تفاهمهای عمدهای را نیز فراهم خواهد کرد. کجفهمیهای عمدهای که جریان روشنفکری ایران بدان دچار است و به انحرافات فکری و کجفهمی در جامعه نیز دامن میزند. مهمترین بخش این کجفهمیها، تزریق اطلاعات اشتباه به جامعه دربارهی همسایگان و هویت اصیل بخش بزرگی از مردم ایران از جمله ترکها و عربها و مهمترین نتیجهی آن نیز بازتولید و تداوم کینهی ازلی- ابدی با آنهاست. اکثر نوشتهجات کاوه بیات دربارهی ترکها حاوی این کجفهمی بوده و نمونهی بارزی از این نوع تولیدات فکریاست.
[۱] . چند سال پیش نشریهی یاشماق اندکی طنزگونه به این موضوع پرداخته و موارد جالبی را نیز آورده بود. تنها یک مورد از آنها را به خاطر دارم که ترجمهی اشتباه مرحوم عمران صلاحی بود. وی در ترجمهی یک شعر، sana güzel derler sakın olma را چنین ترجمه کرده بود: زیبایت میخوانند ساکت مباش! آن مرحوم به سواد شکسته- بستهی ترکی خود غره شده و sakın (هرگز، مبادا) را با sakin (ساکن؛ آرام، ساکت) اشتباه گرفته بود.
پی نوشت:
۱. یوسف آقچورا- سه طرز سیاست
۲. Uc_Tarzi_Siyaset