گذشته از پروژههای حکومتی اختلاف افکنی، برهمزدن تعادل عمومی و انحراف افکار عمومی از خواستهها و مطالبات یک گفتمان و جریان اجتماعی-سیاسی و همچنین بدنام کردن فعالان مخالف با اندیشه انحصارگر مدعی و تمامیتطلب، همیشه کسان و یا گروههایی هستند که با اغراض و نیات مختلف برای تسلط و تحمیل خود به فضای عمومی، همیشه دست به چنین عمل شنیعی میزنند.
برای در امان ماندن از آسیبهای تخریب و تله تخریب رعایت چند نکته ساده به شفافسازی و برخورد درست با آن کمک مینماید.
۱- تخریب معمولا همیشه از طرف اشخاص مجهولالهویه بمانند اکانتهای فِیک صورت میگیرد. کسی را که جرات اظهار نظر با شخصیت و هویت حقیقی خود را ندارد جدی نگیریم.
۲- تخریب از سوی افراد حقیقی بستر خاص خود را دارد؛ چنین افرادی با استفاده از فضای انحصاری قبضه شده مانند رسانهها یا کاریزمای پوپولیستی و یا استفاده از یک محیط غیر قابل دسترس بلحاظ فیزیکی-قضایی-قانونی بمانند بعضی از فعالان خارجنشین صورت میگیرد. اینان چماقداران کسانیاند که خواستههایشان را از دهان و چماق آنان میگویند. چماقچیان را بشناسیم، تردشان کنیم و ابزار دست پوپولیسم نباشیم.
۳- شخص و یا گروههای تخریبگر معمولا بدون ارائه سند و با جوسازیهای مختلف با ابزارهای مجازی و حقیقی با سوءاستفاده از مکانیسم روانی-دفاعی موجود در انسان و جامعه دست به تحریک احساسات مخاطبان میزنند. سخنان بدون سند و اعتبار و احساسی را قبول نکنیم.
۴- شخص و یا گروههای تخریب کننده در منتهیالیه ناکاربلدی و ناتوانی در اداره مسائل قرار دارند: وجود تخصص و قابلیت برای نقد افکار و اعمال اشخاص و جریانها و ارائه بدیل کارآمد کاری نیست که از عهده یک تخریبگر بربیاید پس برای رقابت و بهزیرکشی افراد صلاحیتدار و کاربلد مشغول تخریب خواهد شد.
۵- در هر فضای انسانی و اجتماعی متولیان عاقل و مسئول هیچگاه به تخریب دست نمیزنند. شرط پیشرفت برای هر شخص و جریانی ظهور عقلانیت و تخصصمحوری در کلیت فضا است. وجود تخریب امکان برآمدن چنین فضایی را هدف قرار میدهد. از اشخاص و گروههای تخریبگر انتظار مسئولیت، عقلانیت و پیشرفت نداشته باشیم.
۶- عمیق و عمومی شدگی فرهنگ تخریب نشانگان پایان حیات جمعی-عقلی-عمومی و عدم وجود شرایط ساختاری برای مسائل موجود مخاطب شخص و یا گروه تخریب کننده است. بیاد داشته باشیم؛ اگر ما مسائل را حل نکنیم آنها مارا در خود حل خواهند کرد. به فکر برخورد درست با مسائلمان باشیم.
۷- تخریب پیش از هر چیزی دارای پشتوانهها و تکانههای روانی-فردی است. افراد سالم و خوش فکر افکار و گفتمانهای متعلق به اشخاص و جریانها را بصورت سازنده و ساختاری نقد میکنند. در غیر اینصورت بایستی از علم روانشناسی برای تبیین تکانههای دیگرآزار و سایکوپاتیک تخریبکننده ها کمک گرفت. البته فراموش نکنیم که کسانی که با اهداف معین عامدانه به این کار مشغولند همیشه منافعی در پشت این عمل زشت دارند. در منافع آنها شریک نشویم.
۸- تخریبکنندگان تهدیدکنندگان سلامت عمومی-فکری-گفتمانی-رفتاری در آن فضا هستند. برای رفع این تهدید به تحدید(محدودسازی) آنها بپردازیم. بایکوت و عدم توجه به عمل و حرف آنها از بهترین کارهای تحدید است.
۹- تضرر حاصل از سادهسازی و نادیدهانگاری تخریب متوجه عمومیت و کلیت در آن فضا و جریان است. تخریب واحد خُرد کوچکتری از واحد بزرگ و کلان فرهنگ تخریب است. ساختار اصلی همیشه بایست در مقابل عاملیت تخریب موضع مؤثر داشته باشد. بیاد داشته باشیم فرهنگ تخریب بمراتب بسیار خطرناکتر از خود تخریب است.