Tribun Logo

مجموعه دانش‌آموختگان ترک آذربایجان برای دموکراسی (مداد)

بیانیه در خصوص قیام سراسری در ایران

حادثه کشته شدن مهسا امینی به دست نیروهای امنیتی موسوم به گشت ارشاد، صفحه‌ای تازه از تاریخ اعتراضات را در ایران باز کرد که ویژگی بارز آن پیشرو بودن زنان به عنوان سوژه های سیاسی است. زنان، همچنین نقطه اشتراک همه گروههای سیاسی و اجتماعی در ایران علیه حکومت جمهوری اسلامی می باشد. متاسفانه واکنش جمهوری اسلامی نسبت به اعتراضات، همچون اعتراضات ضد حکومتی پیشین، توسل به خشونت، سرکوب و قتل‌عام بوده است. در نتیجه برخورد قهری نیروهای حکومتی تا به امروز صدها تن (بویژه در سیستان و بلوچستان) به واسطه استفاده از سلاحها و دیگر تجهیزات جنگی، کشته و زخمی شده، هزاران نفر بازداشت و مورد شکنجه قرار گرفته‌اند.

قیامی که شاهد آنیم با اعتراضات سالهای پیش تفاوتهای بارزی دارد؛ و آن رد کلیت حکومت جمهوری اسلامی توسط معترضین است. از اینرو همزمان با تحلیل شرایط کنونی، مسئله نوع حکومت و یا سیستم سیاسی مطلوب بعد از جمهوری اسلامی نیز در محافل و رسانه های مختلف در حال بحث است. آنچه مشخص است، وقایع جاری نشان می‌دهد که ایران آبستن تغییرات عظیمی در سیستم سیاسی موجود و نیز در اندیشه سیاسی گروه‌های اپوزیسیون است. با توجه به این مسئله، سوال اساسی که پیش می آید اینست که آیا ایران اینبار طعم دمکراسی و آزادی را خواهد چشید؟ پاسخ به این سوال به راستی کار دشواری است. ولی می توان گفت بزرگترین دشمن دمکراسی، آزادی و عدالت در ایران، فعل و گفتمانهای بنیادگرای دینی، مرکزگرا، ملی گرا، مردسالار و... بوده و است. به بیان دیگر هر گونه گفتمان و جریان بنیادگرا در ایران مانعی بس بزرگ بر سر دمکراسی بوده است. چه بسا بسیاری از گروهها و جریانهای سیاسی خود را طالبان دمکراسی و حقوق بشر می دانند؛ ولی هم در تئوری و هم در عمل گرفتار دگماتیزم ایدئولوژی مطبوعشان هستند. از اینرو واجب است نه تنها جمهوری اسلامی، بلکه جریانهایی از اپوزیسیون نیز نقد شوند.

ما مجموعه ای از دانش‌آموختگان ترک آذربایجان معتقدیم علیرغم گسترش و ادامه اعتراضات ضد حکومتی، یک بن‌بست گفتمانی در میان جریانات و گروه‌های سیاسی ایران وجود دارد. به زعم ما راه برون رفت از این بن بست ، رجوع به تعامل، دیالوگ و تلرانس از سوی همه جریانهای فکری و سیاسی است. اما برای نیل به این مهم، ابتدا این گزاره باید از سوی تمامی جریان‌های سیاسی مورد قبول واقع شود که مطالبه حقوق شهروند نوعی دادخواهی سیاسی است. این مقوله مهم یکی از اصلی‌ترین مولفه‌های دمکراسی است. بر این اساس، ما خواهان باز شدن فضای گفتگو و نقد میان گروههای مختلف سیاسی هستیم.

بر خلاف برخی جریانات و اشخاص که در این برهه نقد را نادرست قلمداد می کنند، ما واجبترین مسئله در این برهه حساس را همانا نقد همدیگر می دانیم. ما معتقدیم در این برهه تاریخی رسالت اصلی روشنگران و دانشگاهیان نقد خود، ساختار موجود و گفتمانهای اپوزیسیون است. البته ذکر این نکته نیز واجب است که برخی جریانات و گروههای تروریستی و همچنین گروههای نژادگرا که به لحاظ ایدئولوژیکی دیگرستیز، دگم و چه بسا فاشیست هستند فاقد مشروعیت حضور در آینده ایران هستند. همچنین جریانات و سازمانهای وابسته به حکومت جمهوری اسلامی (مسلح و غیر مسلح) که بر علیه مردم معترض دست به هر نوع خشونتی می زنند نیز محکوم به زوال هستند. نقد ما همچنین شامل برخی گروهها، احزاب و فعالین ترک در آذربایجان و دیگر گروههای اتنیکی از جمله کردها، عربها و بلوچها نیز می شود که بجای همراهی، درک و شناخت مطالبات مردمان مطبوع خود، همانند شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی، متوسل به گفتمانی دستوری و بازدارنده می شوند. از اینرو ما معتقدیم نقد این جرایانات و گفتمانها یکی از واجبترین فعلهای سیاسی اکنون است. به عقیده ما دیدگاه مبتنی بر «امروز یک برهه حساس است و نباید نقدی صورت بگیرد»، همان دیدگاهی است که پرچمدار آن جمهوری اسلامی است. زبان روشنگری و نقد را در هیچ برهه ای نمی توان برید. از اینرو نقد گروههای سیاسی حاضر در صحنه اعتراضات و علی الخصوص رسانه ها را وظیفه خود می دانیم.

ما معتقدیم، این مسئله از هم اکنون باید روشن شود که آیا تعهد گروه‌های سیاسی در ایران به دمکراسی تعهد به همه مولفه‌های آن است یا خیر؟ به بیان دیگر آیا گروههای سیاسی، مسائلی از جمله حقوق زنان، جامعه دگرباشان جنسی، اتنیک‌ها و زبان ها، ادیان و مذاهب، گروهها و طبقات اجتماعی، کارگران، کودکان، جوانان، سالخوردگان، مهاجران و ایرانیان خارج کشور و احیا و حفاظت از محیط زیست را بدون قید و شرط قبول می کنند یا نه؟‌ بخصوص در مقوله حقوق زبانی و فرهنگی-هویتی اتنیکها دیدگاهشان تا چه حد دمکراتیک است؟

از نظر ما تنها راه برون رفت از بن‌بست گفتمانی موجود، ایجاد سیستمی است که از اکنون مولفه های مذکور و تفاوتهای موجود را به رسمیت بشناسد. یعنی نه سیستمی یکپارچه و یکسان  (آنگونه که جمهوری اسلامی و برخی جریانات ملی گرا و مرکزگرا آن را بواسطه حاکمیت رسانه‌ای خود تحمیل می‌کند) بلکه سیستمی خواهد توانست راه توسعه سیاسی و اقتصادی ایران را باز کند که تلرانس و تکثر را اصل بنیادین خود قرار دهد. در غیر اینصورت همه ما محکوم به شکست خواهیم بود.

ما بعنوان مجموعه ای از دانش آموختگان ترک آذربایجان، بدون وابستگی ارگانیک و غیر ارگانیک به هر نوع ساختار قدرت، پیگیر اتفاقات و شرایط بغرنج کنونی هستیم. ما به نقد درون جریانی بدون لکنت زبان ایمان داریم و به صراحت هم نگاه بدبینانه به گروههای سیاسی ترک آذربایجان و همچنین بدبینی برخی گروههای ترک آذربایجان به مقوله همگرایی معقول سراسری را رد و نقد می کنیم. ما برای آزادی، دمکراسی و برابری در ایران مبارزه می کنیم و خواهیم کرد. ما معتقدیم همه اشکال اجبار، از اجبار در طرز پوشش زنان و مردان گرفته تا اجبار در تحصیل به زبان غیر مادری در سیستم آموزشی باید برچیده شود. همچنین ما معتقدیم برخی اشکال اجبار نیز وجود دارد که با نیست انگاری و کتمان دیگری سعی در تحمیل یک «ما»ی هژمونیک دارد. به بیانی دیگر، گروههایی با ایدئولوژی مرکزگرایانه با حاکمیتی که در رسانه های جمعی دارند، سعی می کنند اعتراضات را به نفع ایدئولوژی اقتدارگرای خود (که بر نفی دیگری بنا شده است) مصادره کنند. اینان با انتخاب گزینشی تحلیلگران، روزنامه نگاران و ایجاد صحنه‌ای از گفتمان‌های تمامیت‌خواه قصد کتمان حقایق بخصوص در مورد اتنیکها و مناطق پیرامون را دارند. بایکوت و عدم پرداخت به اخبار معترضان و فعالین ملی گروههای اتنیکی و مناطق پیرامون و پمپاژ یک دیدگاه خاص، بوضوح در رسانه های فارسی زبان مشاهده می شود. ما پمپاژ مفهوم «اتحاد» را از سوی جریانات و رسانه‌های مذکور که دمکراسی را از منظر ایدئولوژی ملی‌گرایانه خود تفسیر می کنند رد می‌کنیم و به جای آن «اشتراک» و «کثرت» را مطرح می‌کنیم. آنچه مشخص است، مفهوم اتحاد مد نظر جریانات مرکزگرا، تحمیل اجباری خود بر دیگران است. این نوع اتحاد، البته به دنبال مصادره کردن اعتراضات به نفع خود است. در مقابل، اتحاد، اشتراک و کثرت مد نظر ما، به معنی تمرکز بر نقاط مشترک مردمان و تعویق تفاهم بر روی نقاط غیر مشترک نیست. دمکراسی بر اساس اشتراک و اتحاد از نظر ما به معنی شرکت حداکثری همه بخش‌های جامعه ایران در صحنه اجتماعی است؛‌ آنگونه که تفاوت‌ها و مطالبات گوناگون گروههای مختلف، بی چون و چرا مورد پذیرش قرار گیرد.

ما به عنوان منسوبین جامعه ای که به واسطه ریشه های اتنیکی و زبانی اش (ترکی) و همچنین جامعه ای که پیشرو تجددخواهی مشروطه خواهی بوده است، سالیان دراز مورد ظلم، سرکوب، استثمار و استعمار قرار گرفته است، شیوه نگرش، نشر اخبار و تحلیل وقایع در رسانه های فارسی زبان را برنامه ریزی شده و در راستای اقتدار مرکزگرایی می دانیم و به نام حقیقت کتمان شده جامعه کثیر ایران می خواهیم دادخواه و صدای اتنیک‌های غیر فارس نیز باشیم. جریاناتی که خواسته یا ناخواسته در جهت نیست انگاری و بایکوت گروههای اتنیکی و مناطق پیرامون هستند، بدانند که در عصر شبکه های اجتماعی، هیچگاه به هدف مطلوب نخواهد رسید. از اینرو برای فراگیری و عمیقتر شدن اعتراضات برحق مردم علیه جمهوری اسلامی، جریانات و رسانه های مرکزگرا باید که بایکوت و کتمان حقیقت را متوقف کنند و همه اشکال دادخواهی سیاسی را بدون سانسور منعکس کنند. در غیر اینصورت چه بسا اعتراضات در مناطق پیرامونی فروکش خواهد کرد و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود با همه تاوانی که پرداخت کرده، برای مدتی نا معلوم بار دیگر به تعویق خواهد افتاد. به بیان دیگر ما خواستار برچیده شدن استانداردهای دوگانه اپوزیسیون و گفتمان مرکزگرا نسبت به اتنیک‌ها و مناطق پیرامون هستیم.

انقلابی که از همان روزهای نخست از حقوق مشروع سایر گروهها بترسد و یا به آنها به چشم سوژه ای امنیتی بنگرد، همچون تجربه انقلاب ۱۳۵۷ مردم را به رفاه و آزادی نخواهد رساند. سرکوب تمامی هویتها در ایران با بهانه هایی همچون «امنیت ملی» و «تمامیت ارضی» حاصلی جز دامن زدن به بحران موجود در جامعه ایران نداشته و نخواهد داشت. به بیان دیگر این گذاره ها به هیچ وجه اتحاد و همبستگی را قوت نمی بخشد؛‌ بلکه تاثیر سوء نیز دارد. از اینرو ما هشدار می‌دهیم که اعمال و گفتمان تحمیلی مرکزگرایان انکار کننده تفاوت‌هاست؛ آنگونه که شانس موفقیت قیام جاری را کم می کند. این جریانات و رسانه ها بدانند و مطمئن باشند که ما همانطور که ما در کنار اعتراضات بحق مردمان بویژه زنان در ایران هستیم و از آن حمایت می‌کنیم، رفتارهای سوء رسانه ها و جریانهای مذکور را نیز مکررا به آنها تذکر خواهیم داد.

ما مجموعه ای از دانش آموختگان ترک آذربایجان معتقدیم از همین روزهای مبارزه باید تمامی حقوق انسانی و دمکراتیک همه مردم در ایران بدون قید و شرط به رسمیت شناخته شود. گزاره‌هایی از قبیل "امروز بیایید میدان فردا مطالباتتان پیگیری می‌شود" نیز نه تنها هیچ پشتوانه منطقی ندارد بلکه باز تولید همان گزاره هایی است که جمهوری اسلامی در طول بیش از ۴۰ سال از آنها برای فریب استفاده کرده است.

سخن آخر اینکه؛ جامعه ایران از مشروطه به این سو، از یک طرف در تلاش برای گذر از موقعیت رعیتی به شهروندان صاحب حقوق بوده و از طرف دیگر در تلاش برای تغییر بنیادین در ساختار حکومتهای مستبد بوده است. همچنین در یک سده اخیر، اهم مبارزات مردم بر علیه یکسان سازی و عادی‌سازی تبعیضات جنسیتی، اتنیکی، زبانی، دینی، طبقاتی و جغرافیایی بوده است. با این همه بعد از گذشت بیش از صد سال از انقلاب مشروطه هنوز هم مسئله دمکراسی، آزادی و عدالت در ایران لاینحل مانده است. ما معتقدیم قبل از هر چیز نیازمند گفتمان جدیدی در خوانش وقایع تاریخی - سیاسی و جامعه شناختی صد سال گذشته هستیم؛ گفتمانی که همچنین برای امروز ایران نیز بتواند چاره جویی کند. این گفتمان پیش از هر چیز، بدون دستیازی به روشهای پوپولیستی نیازمند شناخت زبان و دغدغه های نسل جوان و گفتگو با آنان است. در کنار این مسئله معتقدیم جامعه ایران نیازمند ساخت یابی جدید نیروهای اجتماعی - سیاسی و احزاب و سازمانهای فعال در  داخل و خارج کشور می باشد.

نهایتاً، ما تمام تلاش خود را برای استقرار دمکراسی، حقوق بشر و عدالت در ایران خواهیم کرد. ما در این برهه حساس، دست از مبارزه با هر نوع جزم اندیشی، منکران تکثر و بنیادگرایان نخواهیم برداشت.

دیدن مایی چون ما نیز سخت نیست، بیایید همدیگر را بپذیریم

1-  رضا طالبی

2-  اورال حاتمی

3-  سعید بیدخت

4-  طاها کرمانی

5-  محمود  فضلی

6-  شاهین هلالی خیاوی

7-  بابک شاهد

8-  جهانگیر قیزیل اوزن

9-  احسان نجفی

10- میلاد طالبی

11- بهزاد جدی

12- بابک بختاور

13- علیرضا اردبیلی

14- یاشار حکاک پور

15- ابراهیم رمضانی

16- امیر زارعی

17- ترکمن گمیچی

18- دالغا خاتین اوغلو

19- دومان رادمهر

20- عذرا آذری

21- عارف موسایی

22- فاطمه نصیرپور

23- نادر زمان

24- سینا میرزایی

25- مسعود جباری

26- آیدین خواجه‌ای

27- آیاز سورگون

28- مجید توتونچو

29- امیر ماکویی

30- یاشین علمی

31- جواد عباسی

32- محمد رحمانی فر

33- بهرام رحیمی

34- علی اصغر حقدار

35- امیر عزتی

36- بهرام تورال

37- محمد احدی

38- رضا حسینی

39- حسین علیمحمدی

40- سامان جهانپور

41- فردین افروزیان

42- مهدی نعیمی

43- ناصر علیزاده

44- بهروز علیزاده

45- احمد حسینی

46- آرزو مرادی

47- محمود یکانی

48- رضا بابایی

49- آرش مرادی

50- یونس لیسی

51- آذریار دانشور

52- ممد انصا

53- حمید سفیدگر شهانقی

54- حسین کاراملیکلی

55- علی وافی

56- بهروز حقی

57- سعید محمدی (خزر)

58- آلپر کوچ

59- امید طایفه

60- آیدین خوئینی

61- جواد ملکانی

62- ساسان حسین پور

63- ایرج اسماعیلی

64- امید نیایش

65- رضا صوفی

66- پرویز یاری

67- افشار عباسی

68- پدرام روزه مریم

69- صدرا صدرالدینی

70- سهند رشیدی

71- اسد تقی زاده