ششم اردیبهشت سالگرد وفات میرعلی سیدوف وعلت نگارش این نوشته است. بیش از چهل عنوان کتاب و مقاله تحقیقی به زبانهای ترکی و روسی از او به یادگارمانده است که بررسی هر کدام ازآنها نیاز به ماهها تلاش خواهد داشت و از توان و عهده این قلم خارج است. صابر رستمخانلی بر این باوراست که عنواینی مانند پژوهشگر اسطورهشناسی، پژوهشگر تاریخ وادبیات و زبانشناس درمعرفی سیدوف ناکافی خواهد بود و او را باید به حق آذربایجانشناس نامید.
ادبیات و سالهای جوانی
اولین قدم سیدوف نوشتن منوقرافی و گردآوری شعرهای «سایات-نووا» بود. تا وردهای ازلی آوازخوانی که دلهای خلقهای قفقازرا به هم وصل میکرد از تطاول ایام مصون بماند. تالیف کتابهای «قوسی تبریزی» و «نسیمی ومیران» نیز ریشه در سالهای جوانی وی دارد. سالهایی که بیشترصرف مطالعه و بررسی ادبیات کهن آذربایجان نمود و همان تحقیقات دوره جوانی ذهن او را چنان از گنجینههای ادبی انباشت که در همه کتابهای وی ردپای ادبیات کلاسیک آذربایجان دیده میشود. تاثیر ادبیات آذربایجان بر ارمنستان درهمه مراحل زندگی سیدوف را مشغول خود ساخته بود. برای همین او توانست با اشراف بیبدیلی که به ادبیات دو ملت همسایه داشت کتاب «آذربایجان-ارمنی ادبی علاقه لری» را به رشتهتحریر در آورد که در برگیرنده ادبیات دو ملت از دوران قدیم تا قرن نوزدهم بود و بارها به زبانهای ترکی و روسی منتشر شده است.
آغازخلقت و اوغوز
چاپ مقاله تحقیقی «وارساق» و کتاب «سایات-نووا» در سال 1954 و مقاله تحقیقی «اوغور» در سال 1962 و کتاب «قوسی تبریزی» در سال 1963 نشانگر آن بود که محقق بزرگی پای در عرصه میفولوژی ترکها نهاده است. سیدوف با تمرکز روی اوغوز چشم اندازی از جهتگیری آینده خود را به همگان نشان داد. آغاز خلقت ازمنظر ترکها و تک خدایی و تصورهای دوآلیتی موجود در فرهنگ عامه خلقهای مختلف ترک با تمرکز بر«منشا تصویر اوغوز» و تحقیق در ورژنهای مختلف اوغوزدر میان سایر خلقها از جمله کارهای ماندگار سیدوف میباشد که در سال 1966 به صورت کتابی تالیف ودر سال 1968به روسی نیز منتشر شد. سیدوف همچنین در راستای تحقیقات اوغوزشناسی خود نظریه ارزشمند «هویت پدر و مادر اوغوز» را در سال 1985 به چاپ رساند. اودر سال 1962 تحقیقهای مانند «اؤلنگین ایزی ایله» و «اتیمولوژی تحلیلی قوآر» را در زمینه اسطورهشناسی ترکها به رشته تحریر درآورد. همان سال کتاب بینظیر «میفولوژی همون-آذربایجان» را به زبان روسی تالیف و منتشر ساخت. دهه شصت و هفتاد اوج فعالیت قلمی سیدوف در مطبوعات روسی و ارمنی بود و ادعاها و نوشتههای محققان ارمنی از نقد عالمانه سیدوف مصون نمیماند. در همان سال آکادمی علوم آذربایجان تحقیق دیگری از سیدوف رامنتشر ساخت که به منشا وتفکرات جماعت اخوت «اخی قارداشلیق اجماعی» پرداخته بود.
ددهقورقود
در همین سالها بود که کتاب ددهقورقود در مرکز توجه سیدوف قرارگرفت. سال 1967 «اتیمولوژی برخی لغات کتاب ددهقورقود» سال1968 «منشا داستانهای ددهقورقوت» سال1969 «ریشه تصورات و اتیمولوژی تحلیلی لغت قورقود» و سال 1970 نیز کتاب «اورتاج و گون اورتاج در داستانهای دده قورقود» توسط این نابغه آذربایجانشناسی تالیف و منتشر شد.
تاریخ
مباحث تاریخی نیز همیشه درمرکز توجه سیدوف قرار داشت. اودر همان اوایل با بررسی کتب کهن تاریخی مانند نوشته های موسی قاغانقاتئوس و یغیشن کتاب «خایلان تورق» را نوشته در سال 1965 به چاپ رسانده بود. دولتهای آغقویونلو و قاراقویونلو و تحلیل اتنونیمهای آنها مقصد بعدی سیدوف در زمینهتاریخ بود که کتابهای مجزایی برای هر کدام از آنها در سال 1977 به چاپ رساند. دو سال بعد مقاله تحقیقی « اعتقاد خاقانهای ترک به خضر» را تالیف نمود. سیدوف در سال 1983 نیز کتابی در زمینه تاریخ و «تاریخ نگاری آلبان-آران» به چاپ رساند. سیدوف که کار خود را با وارساق آغاز کرده بود در سال1970 دوباره به ایستگاه اول بازگشت تا اسناد دیگری را که در این خصوص و در طول سالیان گذشته گردآورده در تحقیقی با عنوان «وارساق...اوزان...عاشیق» چاپ نماید. این کتاب توجه مسئولان مجموعه جهانی قوبوستان را به خود جلب کرد و از طرف مرکز تحقیقات قوبوستان منتشر شد.
فرهنگ شفاهی
سیدوف برای جاودانه شدن نیاز به دوگام دیگر داشت. هرچند اوهمه مکتوبات ادبی، تاریخی و اساطیری ترکها و آذربایجان را به مانند سکهشناسی خبره از صافی نقد و بررسی خود گذرانده بود اما باید این مکتوبات کهن و اعتقادات دیرین را با زندگی روزمره و عامه مردم این دیار مرتبط میساخت. این گام اول بود. برای همین او به سراغ ادبیات شفاهی و تحقیق در خصوص زندگی عامه مردم رفت. در سال 1970 کتاب «تورکولوژی شوروی» را به زبان روسی نگاشت. سه سال بعد و در راستای همین تلاش کتاب «مفاهیم یئر-سوب در آبدههای ترک» را چاپ نمود. کتاب «یاز بایرامی» به خواستگاه اساطیری عید بهار و مراسمی که مردم آذربایجان همه ساله با فرارسیدن سال نو برگزار میکنند، با تمرکز بر جایگاه تکم گردانی که به سال 1990 منتشر شد محصول همین تلاش نویسنده است. این کتاب با عنوان بایراملیق درتهران هم چاپ شده است. او در سال 1977 تحقیق ارزشمندی در خصوص بقایای عادت نام گذاری اقوام کهن در آذربایجان امروز(آد قویما عادتلرینین قالیقلاری) را با تحقیقی میدانی درمیان مردم آذربایجان و در سال 1978 کتاب «رابطه رنگهای سفید، سیاه وآبی با باورهای کهن»را تالیف کرد که در 1988 در استانبول نیز به چاپ رسید، همچنین او مقاله «یوغ» را با نگاهی به نحوه برگزاری امروزی این مراسم باستانی درمیان خلقهای ترک، به رشته تحریر درآورد. این مجموعه آثار سیدوف با کتاب «کوراوغلو وآلیکیشی» به مرحله کمال رسید تا پیوند ادبیات شفاهی آذربایجان، با فلسفه وجودی و تاریخچه سنتها و رسوم امروزی نمایانتر گردد. سیدوف ردپای باورهای کهن را در داشتههای فرهنگی وهنری امروزی نیزجستجو کرد. اودر سال 1984 تحقیقهای «ریشههای اساطیری نقش اژدها در فرش آذربایجان» و «قلعههای نخجوان» را نگاشته و ارتباط تنگاتنگ هنرومعماری آذربایجان را با باورهای کهن این مردم به تصویر کشید. با تالیف کتابهای «قازاق» در سال1981 و «قاشقای و آیریم» در سال1984 اشتراکات فرهنگی قبیلههای تاریخی ترکها را نشان داد. او همچنین با نوشتن مقالاتی با عنوان «قاراباغ،آرساق-آرشاق» در مطبوعات ارمنستان در سال 1983 ادعاهای نگارندگان داشناک را به چالش کشاند.
گام نهایی
سیدوف در سالهای پایانی عمر خود همچنان پرتلاش و پرکار بود. او در 1983 کتاب ارزشمند «منابع تفکر اساطیری آذربایجان» را از خود به یادگار گذاشت. باستانشناسان شوروی درمنطقه ایسیق گول قزاقستان جسد شاهزادهای را کشف کردند که به شاهزاده طلاپوش شهره شد. بررسی نقش و نگارهای حک شده بر روی زره طلایی این شاهزاده موضوع کتاب «قیزیل دؤیوشچونون طالعی» در سال 1984 گردید. این کتاب درتبریز نیز چاپ شده است. تحقیق دیگر سیدوف «اسطوره خورشید» است که به سال 1983 به چاپ رسید. کتاب «قام-شامان» سیدوف دو سال بعد از درگذشت او به چاپ رسید، که ترجمهی آن به زبان فارسی به صورت خلاصه شده(تقریبا یک چهارم کتاب اصلی) اولین کتاب سیدوف بود که در تبریز به چاپ رسید. صمد چایلی کار ترجمه و تلخیص این کتاب را به انجام رسانده است. کتاب «بؤری-قورت» نیز سالهای سال بعد از درگذشت وی به چاپ رسید. او در سالهی پایانی عمر خود تحقیق خلاقانه خود در خصوص «کثرت و وحدت در اسطوره» را به پایان برد.
این نوشته مختصر همان بهترکه با نام کتاب جاودانی «آذربایجان خالقینین سوی کؤکونو دوشونرکن» به پایان رسد که خود سیدوف در خصوص آن گفته بود: «تنها این کتاب برایم کافیست»
این کتاب با انتقال به الفبای رایج درایران توسط رحیم شاوانلی در سال 1384 در تبریز نیز به چاپ رسید.