علی رضا اردبیلی:
در ستایش تردید و مرتد!
حاشیهای بر یک عمر جستجوی پرعناد در جستجوی واقعیت از سوی سعید رهبر
انسان میتواند برای نسلهای متوالی با ایمانی تزلزل ناپذیر دروغ و نیمه واقعیت زندگی کند و حتی در راه بیاساسترین اعتقادات خود، از جان شیرین نیز بگذرد. از میان نادانی و دانایی، این اولی است که وجه مشخصه اصلی موجود دوپایی به نام انسان است. انسان (هومو ساپینس) تنها در کسر ناچیزی از دوران موجودیت دویست هزار ساله خود دچار تردید در احمقانهترین اعتقادات خود شده است. اگر میزان آگاهی امروز انسان مربوط به یک درصد اخیر از عمر وی میبود بایستی علم ما در دوهزار سال پیش به اندازه امروز میبود. حال آنکه دو هزار سال پیش در شروع دوره یک درصدی اخیر از زندگی بشری، تازه قصه آفرینش در یکی مقدسترین کتب وقت بنام "سفر پیدایش" از خلقت انسان و جهان در شش روز صحبت میکرد و برای جهان 14 میلیارد ساله عمری 4000 ساله قائل بود.
امروز تحسین نسبت به ذکاوت بزرگان علم و فلسفه از جنس آیزاک نیوتن و گالیلئو گالیله در زمانهای نزدیک به ما امری عادی در بین عالم و عامی است اما کسی از حماقت سلف همین بزرگان در 99،8 درصد از طول عمر بشر (تا 400 سال پیش) یادی نمیکند!
امروز برای بسیاری، داستان شاخ گاو و ماهیای که کره زمین بر روی آنها واقع شده یک داستان شنیدنی است که از فرط مفرح بودن حال کسی را هم، بر هم نمیزند. اما این بشری که 99،8 درصد از طول زندگی خود را با خرافات و موهومات بدتر از قصه شاخ گاو در خوشبختی و رضایت و نهایت ایمان به خرافات دستساخت خود، زیسته است، یکباره عاقل و دانا شد و از همه موهومات و مقدسات خودش طلاق بائن گرفت؟ جالب است که هنوز در اول راه رشد علم و صنعت، در قرن هیجدهم ناتورالیستها افسوس میخوردند که اینقدر دیر و وقتی که همه چیز دیگر در دنیا کشف شده است، به دنیا آمدهاند!
بخصوص در روزگار دیجیتالی ما، خوشبینی ما به عقلانیت و اعتقاد به اینکه دیگر دوران بیعلمی بشر را پشت سر گذاشتهایم، حدی ندارد. درست مثل ناتورالیستهای قرن هیجدهمی فوقالذکر که معتقد به کشف همه مجهولات عالم از سوی هم عصران خود بودند، ما هم چندان متوجه خرافات و توهماتی که ذهن ما را اسیر و جوامع بشری را مسموم کردهاند، نیستیم. گفتهاند که سه بیماری مهم بشریت عبارت از اعتقاد به برتری تبار و ممتاز بودن اجداد خود و دو دیگری آرزوی عمر ابدی و ثروت بیپایان است. از میان این سه، توهم در باره خود، زبان و اجداد و ملت خودی، فجایع بیشماری را بر بشریت تحمل کرده است که جنگ جهانی دوم، تنها یکی از آنهاست. با این وجود، تردید در درجه مرغوبیت هر آنچه خودی است، هنوز چندان مقبول نیست.
در قیاس با آوار سنگینی از کتابهایی که حاوی تعریف و توصیف غربیها از ایران و ایرانی، هنوز کتابی مستقل در باره آنچه همین غربیان در ذم ایرانیان گفتهاند، منتشر نشده است. تنها نمونه این کار را مدیون سعید رهبر هستیم که کتاب "نگاهی دیگر به دیاری کهن" را در سال 1997 در استکهلم منتشر کرد. این کتاب منتخبی از سخنان مورخان و سفرنامهنویسان عمدتا غربی در باره ایرانیان است. محتوای این سخنان در ضدیت با القاب و اوصافی است که در ایران از زبان غربیان در مورد ایرانیان منتشر شده است و میشود. جالب است که بسیاری از نویسندگانی که ما در کتاب نامبرده از سعید رهبر با نظرات بغایت منفی آنان در مورد ایران و ایرانیان آشنا میشویم، همانهایی هستند که در کارزار ناسیونالیستی صد سال اخیر ایران، سخنان آنان در تعریف و تمجید از ایران مطابق با نسخه ایدآل ناسیونالیسم آریایی ایرانی را همه از حفظ بلدیم. کاری که سعید رهبر برای اولین بار با این کتابش انجام میدهد، مراجعه به متون ترجمه شده کامل این اجنبیها برای یافتن پاسخ این سوال است که آیا آنها تنها در مدح ایران و ایرانی سخنپردازی کردهاند و آیا واقعا آنها هیچ نکته منفی در باره ما نگفتهاند؟ چگونه است که فرانسویان و انگلیسیهایی که در وصف پلشتیهای یکدیگر و دادن نسبت منفی به هم، آثار مکتوب بیشماری خلق کردهاند، هر دو، تنها در مدح ایرانیان نوشته باشند و علیرغم تماسهای خود در دو قرن اخیر با ما، چیزی منفی در باره ما، بر زبان و قلم خود جاری نکرده باشند؟ جملاتی که در مدح ایرانیان گفته شده است، تا چه اندازه صمیمی و چقدر محصول ایجاب موقعیت شغلی دیپلماتها یا شرقشناسانی بوده است که کار حرفهای آنان مستلزم نظر لطف مقامات و نهادهای ایرانی طرف همکاریشان بوده است؟ منظره خیل اجنبیهایی که عاشق ایران هستند، تا چه اندازه محصول عرق ریزی دستگاههای تبلیغاتی "ملی و میهنی" خودی در ارائه یکجانبه مدحیات و کتمان انتقادات غربیان در باره ماست؟
سعید رهبر در کتاب "نگاهی دیگر به دیاری کهن" بدون اینکه خودش زبان بگشاید، از زبان 47 غیرایرانی کلکسیونی رنگارنگ از توصیفات منفی (گاه در حد اهانت) در مورد ایرانیان را به خواننده کتاب تقدیم میکند. این مجموعه بخصوص برای باورکنندگان سادهلوح و آسان پسند تبلیغات ناسیونالیسم ایرانی در دوره معاصر، باید در درجه بالایی هشیاری آور باشد. اهمیت کار سعید رهبر نه فراهم کردن این مجموعه بلکه در رسیدن به ارتداد اولیه در مقدسات ملی جا افتاده است.
پروژه مهم دیگر سعید رهبر که روزگاری طولانی معادل سه دهه کار بیوقفه وی را سبب شده است، حول حماسه "نهضت ملی، ملی شدن صنعت نفت به رهبری پیشوا دکتر محمد مصدق" است. حاصل این سه دهه، انتشار سه عنوان کتاب است که یکی از آنها در 8 جلد و 4081 صفحه است. ارتدادی که در این مورد طی سه دهه کار دست سعید رهبر داده است، متوجه موضوع جدیتری است. چگونه است که از میان همه کشورهای دارای منابع و صنایع نفتی، تنها ما صاحب حماسه ملی ملی کردن صنعت نفت هستیم؟ پس روسیه و عربستان و نروژ و عراق که مرتکب اینکار ـ حتی به تأسی از ماـ نشدهاند، مغز خر خورده بودند؟ آیا این جماسه تنها از جنبه موفقیت در تحریک احساسات و غرور ناسیونالیستی مفید بود یا از نظر اقتصادی هم سود و زیانی به حال ما داشت؟ اگر از نظر اقتصادی "بازی مجموع صفر" نبود، تأثیر اقتصادی آن بر خزانه دولتی ایران، مثبت بود یا منفی؟ آیا الزاما محمدرضا شاه پسر بد بازی بود و محمد مصدق پسر خوب این بازی؟ در این صورت مشارکت شانه به شانه نسل اول تروریستهای اسلامی ایران با محمد مصدق را چگونه میتوان توضیح داد؟ وجود یک افسر ایرانی نیروی اس اس آلمان هیتلری در کنار پیشوا مصدق چطور؟ چرا طرفداران مصدق به وی در دورانی که لقب "پیشوا" تنها یادآور نام هیتلر بود، با طیب خاطر از این لقب استفاده میکردند؟ چرا "جبهه ملی" بجز ایران در یکی دو کشور دیگر نام جریانات دست راستی نژادپرست بود و مصدق و پیروانش از انتخاب "جبهه ملی" نام محبوب سازمانهای دست راستی ناسیونالیست غربی تصادفی بود یا نه؟ آیا تصادفی است که هم نام جریان سیاسی شرکت کننده در میان دستجات نظامی نیروی مخوف اس اس آلمان هیتلری، از کشور آلبانی "جبهه ملی" باشد و هم نام سازمان سیاسی ایرانی بعدی که یک رهبر آن افسر دستجات نظامی اس اس در جریان جنگ جهانی دوم بوده است؟
اساسا آیا ممکن است که فرد تحصیلکرده و سکولار (در زندگی شخصی خود) مثل دکتر محمد مصدق، همچون اسب تروا برای وارد کردن اولین نسل از نمایندگان اسلام سیاسی فوندامنتالیست به تالار پذیرایی سیاست در ایران باشد؟
سعید رهبر با طرح این پرسشها به سراغ مهمترین روزنامه سیاسی دوران مصدقی میرود. اینجا هم، بدون اینکه خودش نیازی به اظهار نظر شخصی ببیند، به سراغ سخنان بازیگران اصلی در روز حادثه از میان گزارشات روزانه روزنامه اطلاعات و صورت جلسات یومیه مجلس شورای ملی میرود، تا جا افتادهترین باورهای عمومی در بین ما را، یکبار از محک مواجهه با سند و مدرک بگذراند.
لینک هر چهار کتاب سعید رهبر بصورت لینک اینترنتی و کد QR برای مطالعه و دانلود این کتابها در زیر ارائه میشود.
استکهلم. 11 فوریه 2024
2. نگاهی به نهضت ملی دکتر محمد مصدق
4. سیاهه دولت ملی به روایت روزنامه اطلاعات