بیانیه کانون دموکراسی و توسعه آذربایجان (اوجاق) در خصوص سقوط رژیم بشار اسد
سالها رژیم جمهوری اسلامی ایران از جهنم خودساخته سوریه بهعنوان سناریوی وحشتی برای ترساندن مردم ایران استفاده میکرد. بدین صورت که هرگونه خواست تغییر رژیم در ایران میتواند بدون اینکه سقوط رژیم را در پی داشته باشد، به سوریه شدن ایران بیانجامد. اما امروز، این معادله تغییر کرده است؛ اکنون نوبت مردم ایران است که با اشاره به سرنوشت حکومت خاندان اسد، به رژیم حاکم بر تهران هشدار دهد.
رژیم جمهوری اسلامی تمام امکانات خود را برای کشتار مردم سوریه به کار گرفت. شاهد این مدعا، اظهارات علیاکبر ولایتی، مشاور امور بینالمللی رهبر جمهوری اسلامی است که چند روز پیش توسط خبرگزاری تسنیم منتشر شد:
"امروز حامیان سوریه بیش از سال 2011 (آغاز جنگ در سوریه) هستند. غیر از ایران، روسیه، حزبالله لبنان - که امروز قویتر از هر زمان دیگری است -، حشد شعبی عراق - که نیرویی شگفتانگیز است -، حوثیهای قهرمان یمن و فلسطینیان عزیز، همگی متحدانه از تمامیت ارضی سوریه و حکومت کنونی حمایت میکنند."
این اظهارات ولایتی، علاوه بر اینکه سرسختی و اصرار رژیم تهران در حمایت از رژیم اسد را تا آخرین روزهای قبل از سقوط دیکتاتور سوریه نشان میدهد، اجزای تشکیلدهنده امپراتوری ترور موسوم به هلال شیعی را نیز بهوضوح افشا میکند:
- جمهوری اسلامی ایران
- رژیم جنایتکار بشار اسد.
- حزبالله لبنان،
- حشد الشعبی و دیگر گروههای مسلح شیعی عراق،
- گروههای مسلح حوثی یمن،
- حماس و سایر گروههای تروریستی فلسطینی،
- حمایت نظامی روسیه،
از میان این اجزاء، رژیم جمهوری اسلامی با توجه به نقش اساسی آن در تامین پول و تسلیحات برای دیگر اجزا این شبکه ترور و ناامنی بهدرستی بهعنوان "سر اختاپوس" شناخته شده است و دیگر اجزاء، اندامهای این هیولا بهشمار میآیند.
پیامدهای سرنگونی رژیم اسد
خاورمیانه علیرغم عقب ماندگی از دموکراسی و توسعه میتوانست با بهرهگیری از منابع طبیعی خود، به مسیر پیشرفت وارد شود. آثاری از این تغییر مسیر در برخی کشورهای ثروتمند منطقه از چند دهه پیش قابل مشاهده است. در این میان، انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ و استراتژی صدور انقلاب آن، یکی از اصلیترین موانع برای صلح و توسعه منطقه بوده است. انقلاب ایران با هدفگذاری ایجاد هلال شیعه، جریان مخربی را آغاز کرد که نتیجه آن، جنگ ایران و عراق، توقف روند صلح فلسطین و اسرائیل، ظهور گروههای تروریستی اسلامی در منطقه و نابودی سوریه، یمن و تاحدودی لبنان بوده است.
هرچند در سالهای اخیر، تحریمهای بینالمللی با محدود کردن منابع مالی رژیم تهران توانسته بود نفوذ و اقدامات ماجراجویانه رژیم را تضعیف کرده و دایرهی عملیات نیروهای نیابتی را در منطقه محدود کند، اما سرنگونی حکومت خاندان اسد، مهمترین ضربه در پیکر امپراطوری هلال شیعی است.
تجربه سقوط رژیم اسد نشان داد که حفظ قدرت با توسل به نیروی نظامی بیگانه و کشتار و آوارگی مردم خود نسخهای شکستخورده است. چنین رویکردی نه در داخل، اقتدار سیاسی را تضمین میکند و نه در برابر مداخلات خارجی امنیتآفرین است.
رژیم جمهوری اسلامی، که بقای خود را بر پایه سرکوب شهروندانش در داخل و صدور ترور و ناامنی به کشورهای منطقه استوار کرده، باتوجه به بحران مشروعیت داخلی و بینالمللی اش، با تضعیف متحدان و اجزای هلال شیعی بسیار ضربهپذیر شده است.
تجربه ۴۵ سال گذشته نشان میدهد که رژیم جمهوری اسلامی ظرفیت اصلاح خود و تغییرات رفورمیستی را ندارد. پایان دادن به حیات این رژیم و نجات ایران و ایرانی وظیفهای است که بر دوش نیروهای سیاسی سنگینی میکند. نیروهای سیاسی باید بتوانند بر اساس یک اجماع ملی بر سر مشخصات حکومت جایگزین در آینده، این اطمینان را به بدنه جامعه ایران بدهند که فردای بدون رژیم فعلی، به مراتب بهتر از امروز خواهد بود. آلترناتیو دلخواه ما برای آینده ایران، که در آن حقوق شهروندی، اتنیکی، جنسیتی و طبقاتی به طور عادلانه تضمین شود، جمهوری دموکرات، سکولار و فدرال است. ما با این هدف، تمام نیروهای دمکراتیک را به گفتگو و همکاری دعوت میکنیم.
امید است مردم و نیروهای سیاسی سوریه با گذار مسالمت آمیز به سیستمی بهتر، با احقاق حقوق ملیتها و اقلیتهای سوریه امیدها را برای تغییرات مثبت در کل منطقه را افزایش دهند.
فروپاشی امپراتوری هلال شیعی که خود را در سقوط رژیم اسد، تضعیف نیروهای نیابتی چون حزب الله و حماس و استیصال بیش از پیش رژیم جمهوری اسلامی در تامین احتیاجات مردم نشان میدهد به نوبه خود میتواند فرصتی برای مردم ایران و کشورهای منطقه باشد تا آیندهای متفاوت را برای خود رقم بزنند. این تغییر میتواند آغازگر فرآیندی برای پایان دادن به خشونت، ایجاد صلح، دموکراسی و توسعه در خاورمیانه باشد.
کانون دموکراسی و توسعه آذربایجان (اوجاق)
هشتم دسامبر ۲۰۲۴